سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسود را دوستی نیست . [امام علی علیه السلام]
دوست داشتن

اهمیت هنر نقاشی (مینیاتور)

علیهاالسلام در تمام مأخذهای شرقی از «بهزاد» به عنوان مهم‏ترین نقاش ایرانی یاد شده است. اگرچه محققین اروپایی بعد از بررسی‏های به عمل آمده، این امر را قبول کرده‏اند، اما اخیرا پاره‏ای از محققان مدعی شده‏اند که وی چندان برجسته نبوده و در حق او گزافه‏گویی شده است؛ هر چند به نظر نویسندگان، این ارزیابی نابجا است و او سر آمد هنرمندان هم ردیف خود و ـ واقعا ـ دارای نبوغ بوده است. بهزاد کسی بود که سعی کرد همه‏ی ابتکارات متجدد عهد خود، به ویژه مکتب «هرات» را به ثمر برساند و زمینه‏های توسعه‏ی آن را هموار نماید. نقاشی‏ها با رقم‏های معتبر به وسیله‏ی چنین سبک خاصی مشخص شده و جای تعجب است که چطور بعضی از آثاری که کم‏ترین نشان و یا رابطه‏ای با کار او ندارد به او منسوب شده است.

از طرف دیگر بسیار مشکل است که معین کنیم کدام یک از این مینیاتورها که رقم ندارند اما فقط به کار بهزاد نزدیک هستند، عملاً کار او بوده است. تفکیک بین کارهای او و آثاری که متعاقبا به او نسبت داده شده، نیاز به وقت زیادی دارد و با این وجود اگر کسی به دلیل شوق و ذوق و یا تعصب خود تنها آن نقاشی‏هایی را که رقم‏های بی‏شبهه دارند به عنوان کار واقعی استاد قبول کند، دیگر نمی‏تواند ایده‏ی کافی از سهم هنری او بدست آورد. در تحلیل نهایی، استادی بزرگ، نقاشی‏های رقم‏دار باید نقطه‏ی مبدأ باشد، نه نقطه‏ی مقصد. به این دلیل باید مشخص شود که آیا سایر آثار، حتی آثاری که رقم ندارد و از نظر سبک و کیفیت تشابه دارند، موثّق است یا خیر؟

در بوستان سعدی، موجود در کتابخانه‏ی سلطنتی مصر در شهر قاهره (مورخ 1488.م) چهار مینیاتور با امضای بهزاد یافت شده و این خود بهترین گواه برای بررسی منتقدانه‏ی بر روی آثار اوست. فرمول رقم در همه‏ی موارد بدین گونه است: «عمل العبد بهزاد». در سه مورد طوری نامشخص است که شکی نمی‏ماند که رقم متعلق به بهزاد است. چهارمین رقم به صورت تزیینی بعد از تاریخ 1489.م ثبت شده، سه صحنه از اندرونی دارای تزیینات مجلل و مفصلی است و در دو صحنه معماری نقش اهمیت بیش‏تری نسبت به چهره‏ها ایفا می‏کند. در صورتی که در سومین صحنه همآهنگی میان شخصیت‏ها و زمینه موجود است. از بسیاری جهات، اجرا کاملاً مطابق رسوم مکتب هرات است. نه تنها معماری رنگی و شرح جزییات، بلکه قسمت نسبتا نامنظم چهره‏ها در صحنه به هیچ وجه ابداعی نیست. پیشرفت عمده‏ی ایران بعد از دوران مغول در طرز نقاشی به ویژه ترسیم پیکره‏هاست. با استفاده از رنگ آمیزی خاص، ویژگی‏هایی کاملاً مشهود در حالات و حرکات حاصل شده و نشان گر آن است که بهزاد، خود را از قواعد قراردادی کاملاً آزاد نگاه می‏دارد.

چهارمین صفحه‏ی رقم زده‏ی داراشاه و ریتم اسبان، جلوه‏گری خاصی را از استاد نشان می‏دهد. زیرا او در این جا به عنوان نقاش دورنما ظاهر می‏شود و بدین گونه برای نخستین بار توانایی‏های استثنایی خود را به معرض نمایش می‏گذارد. دورنما دیگر، صحنه‏ای دل فریب، خوب و فاقد حرکت نیست. زیرا تمام عواملی که در صحنه جمع شده‏اند به وسیله‏ی نقاش با ترکیبی هماهنگ نشان داده می‏شود؛ مرغزارها، تپه‏ها، صخره‏ها و درختان رابطه‏ی نزدیکی با اسبان دارند و این‏ها تا حدودی به استاد امکان می‏دهد که رنگ‏آمیزی خود را با سایه‏های متعدد گسترده‏تر کند. در این جا صورت‏گر، در قالب مردی ظاهر می‏شود که هنر را در مسیر طبیعت‏گرایی به تصویر می‏کشد.

در صفحه‏ی اول این کتاب خطی که مهمانی سلطان حسین را نشان می‏دهد (که متعلق به بهزاد می‏باشد) طرح معماری با جزییات آرایشی در تمام جهات با مینیاتورهای دیگر مطابقت دارد. دست خط‏ها،پرداخت همان خطاط است و مهم‏تر این که چهره‏ها در محیط با هم هماهنگی دارند، به نحوی که در نوع و چشم‏انداز و همین طور در تنوع رنگ‏آمیزی، چهره‏ها و لباس‏ها قابل رؤیت هستند. همه‏ی این نقطه نظرها موزون می‏نماید، بی‏شک توانایی او را اثبات می‏کند و رقم پاک شده در آخرین آرایش طوماری سمت راست، اجازه‏ی حدس و گمان را به کسی نمی‏دهد. ما در زمینه‏ی دورنما برای نخستین بار فرم دو بعدی درخت که جزء فرعی و دلخواه همه‏ی کارهای مکتب بهزاد است را می‏توانیم ببینیم.

کتاب خطی نظامی در موزه‏ی بریتانیا (مورخ 1442.م) شامل چندین مینیاتور کوچک است که سه عدد آن دارای رقم «صاوره العبد بهزاد» به معنی نقاشی به وسیله‏ی بهزاد بنده، با دقت بین ستون‏های اشعار قرار دارد و اعتبار آن‏ها کاملاً مؤکد است. در جنگ بین تعدادی اسب‏سوار، جزییات آرایشی، دوباره نقش مهمی ایفا می‏کند که در حال حمله به اژدها در دورنمایی از صخره‏ای جذاب به تصویر کشیده شده است. مینیاتورهای بدون رقم در این کتاب خطی بی‏شک از آثار بهزاد هستند. در یکی از این نمونه‏های جالب، مجنون را در کعبه نشان می‏دهد که نمونه‏ای از جلوه‏ی تباین میان این اشخاص و معماری است و تنها تاریخ این مینیاتورها مشکوک می‏نماید زیرا وقتی متعلق به تاریخ 1442.م می‏باشد، یعنی سالی که خطاط نسخه برداری خود را به اتمام رسانده است، واضح است که تصاویر بعدها اجرا شده و از خیلی جهات در ارتباط با سنت‏های تصویری تیموریان بوده است.

برای نمونه، تشابه مشهود میان شتر سوارانی که در حال جنگ‏اند و صحنه‏هایی که متعلق به کتاب‏های خطی قرن 15 است، بیننده قانع می‏شود که این نقاشی‏ها مربوط به دوران جوانی بهزاد است. از طرفی دیگر سادگی و ناپختگی کار به نحو قابل توجهی و به نوعی ترکیب دایره‏ای که در تصویر بوستان سال 1489. م. یافت شده، این تصوّر را خنثی می‏کند. بنابراین، این نکته باید مد نظر باشد که او به طور اختیاری، برخی از ویژگی‏های قبلی را پذیرفته است. چون کتاب خطی قدیمی را مصور نموده و این موضوع با کشف اخیر بر روی یکی از صفحات مینیاتور تاریخ 1493.م تأیید شده است.

یکی دیگر از نقاشی‏هایی که قطعا کار بهزاد است، ترکیب دایره‏ای و تزیینی پیکره‏هاست که دارای همان «صاوره العبد بهزاد» است. این نقاشی در مجموعه‏ی کوچک، نمونه‏ای است که شامل مهر سه امپراطور مغول می‏باشد و متعلق به «گیورکیان» شهر نیویورک می‏باشد. این نوع طرح (شمسه) دایره مانند و غیر متداول است. معمولاًتذهیب کنندگان، این اشکال گرد و دایره‏ای را با نقوش «ارابسک» تزیین می‏کردند؛ نظیر صحنه‏ای پر احساس از یک پیر و جوان در کنار جوی آب با دورنمایی از کوهستان که دو نمونه از دست‏خط‏ها مورخ 1524.م است. اما صفحه‏ای که مینیاتور بهزاد در آن است، ممکن است مربوط به زمانی زودتر از آن بوده باشد. زیرا طرز کار، ماهرانه و استادانه است و شرح جزییات به طور کلی نشان می‏دهد که او از هر حیث در اوج قدرت خود بوده است . این نمی‏تواند سبک سن پیری وی باشد و اگر ما قرار است امضای «پیر غلام بهزاد» که به صورت کم رنگ و با قلم‏مو بر روی مینیاتور موزه‏ی «لوور» که عکس شاه طهماسب را در جوانی و بر روی درختی دارد، بپذیریم باید بگوییم که تصویر، گرچه از نظر فرم غیر متداول است، ولی ویژگی نوشته قابل اعتبار است.

این طرح که از هر لحاظ نشان دهنده‏ی تمایلات جدید قرن 16 م بوده و از منظر طراحی، استادانه و جزییات آن بسیار وزین می‏نماید، اما در تعیین هویّت نمونه‏های دیگر کار او کم تر مورد توجه قرار می‏گیرد. یعنی براساس شواهد سن و سال شاهزاده باید تاریخ 1528.م باشد. یک فرم غیر متداول دیگر از رقم در طراحی است که مطابق اسناد، سلطان حسین را روی اسب نشان می‏دهد و رقم زده به نام «پرتره سلطان حسین میرزا بهزاد» که در زیر لباس اسب سوار مشهود است. تصویر دیگری که اسب سوار نوجوانی را همراه با شمشیری که حمایل دارد، نشان می‏دهد و می‏توان رقم «الاحقر بهزاد» را در آن مشاهده کرد. ظرافت دست‏خط دلیل مبرهنی است بر انتساب آن به استادی معتبر، هم‏چون بهزاد. از کارهای غیر متداول با ویژگی‏های متفاوت که ارزش انتساب به استاد بهزاد را ندارد، عبارتست از: تصویر شخصی زشت و نسبتا خشن با گردن درازِ اغراق‏آمیز و نگاه خیره که در یک بوستان یافت شده. اگر این تصویر، واقعا «سلطان حسین میرزا» است باید خیلی جوان‏تر از پرتره بوستان قاهره باشد که امر محال است، اگر چه شباهت کمی بین آن‏ها وجود دارد، اما تعیین هویت او قانع کننده نیست. در تمام نقاشی‏ها، دو وجه مشترک می‏توان یافت: اول کیفیت برتر در مفهوم و اجرا، دوم، رقم در محل نامشخص که همیشه با تواضع و فروتنی عجین است.

این وجه دوم در بعضی، مینیاتورهایی را در بر می‏گیرد و در «مجموعه‏ی گلبانگیان»، یعنی همان کتاب خطی نظامی دقیقا ما می‏توانیم مکتب بهزاد را ببینم، اما الزاما منسوب به خود استاد نیست. در تصویری دیگر، مفهوم آن بدون شک مرهون الهام بهزاد است و جزییات دیگر نظیر اسب در قسمت پایین و یا دو صنعت‏گر در بالا روی ساختمان که یکی سیه چرده است، دقیقا سبک کار او را تداعی می‏کند. اما برخی از چهره‏ها به ویژه آن‏هایی که به صورت نیمرخ هستند، سرهایشان، فرم‏های جمجمه‏ای دارند که در کار بهزاد معمول نیست و مناظر کوهستانی این کتاب بیشتر از آثار دیگر اوست. با این دلایل امضای«عمل العبد بهزاد» در حاشیه چپ بالا برای ادعای این که کار خود استاد بهزاد است، کافی نیست و وقتی می‏بینیم که مینیاتور دیگری در همان کتاب خطی، لیلی و مجنون را در بیابان با همین رقم نشان می‏دهد، اعتبار این رقم کم رنگ‏تر می‏شود.

چون علی‏رغم روش بهزاد در دسته بندی و سبک‏های مختلف به کار رفته است، ما باید در صحت فرمول رقم و محل نامشخص آن تردید داشته باشیم. صفحه‏ای از کتاب خطی که رقم آن بیشتر به سبک استاد نزدیک است و جلوس شاهزاده را بر تخت و در باغی مقابل چادری مجلل با دو تن از ملازمان و دیگر بزرگان که پشت سر وی ایستاده‏اند نشان می‏دهد. این منظره که با پیکرهای بیشتر در ظفر نامه‏ی سال 1467.م نوشته شده، برای «سلطان حسین بایقرا» دقیقا تکرار شده است که تیمور را به هنگام وارد شدن به مجلس در صفحه راست این تصویر دو صفحه‏ای نشان می‏دهد و در مجموعه «گارت» است. بر روی فرشی دو تن نشسته‏اند که در نسخه‏ی نظامی در قسمت پایین و سمت راست، ولی در مینیاتور مجموعه‏ی گارت در قسمت بالاو سمت چپ واقع شده‏اند.

دو امیر شکار تیمور که بر بازوی یکی از آن‏ها میمونی است و مردی را با محاسن سفید می‏بینیم که به نظر می‏رسد بعد از شاه در مقام دوم قرار دارد. البته این امر قابل قبول است که بهزاد کار قبلی‏اش را تکرار کرده باشد و به احتمال قوی او ابتدا این ترکیب را به عنوان واحدی کامل، اما بعدا به عنوان نیمه‏ی سمت راست مینیاتور دو صفحه‏ای بکار برده باشد.

به نظر می‏رسد که دفعه‏ی سومی هم در کار بوده است، اما این بار با تغییرات مهم و گسترده‏ای، به ویژه جای‏گزینی غرفه‏ای به جای چادر، در کار دیده می‏شود. در کتاب نظامی مورخ 1494.م واقع در موزه‏ی بریتانیا، مینیاتورهای رقم نشده‏ای که به خود استاد باز می‏گردد، یافت می‏شود؛ تا آن جایی که مربوط به اجرای کار است، باید به عنوان کار آن مکتب تلقی شود. تصاویر ظفرنامه گارت رقم ندارد و استناد به آن تنها می‏تواند بر اساس یادداشت و نوشته‏ی جهانگیر امپراطور باشد. اما راه‏حل‏های هوشمندانه مسایل (تابلوها) و میزان رنگ‏های غنی و باورنکردنی در این 6 مینیاتور دو صفحه‏ای با شکوه که حاوی متنی نیست و واقعا اضافات بعدی بوده است که به کتاب خطی پیوسته و خود دلیل بر وجود شخصی مهم است. اعم از نقاشی هجوم به قلعه یا تماشاچیان هوای آزاد، یا تابلو، تلاش برای زنده ماندن «مقابله با مرگ» در کوهستان یا ساختمان یک مسجد، همه، وسیله‏ای است که استاد، خود را به عنوان یک نظاره‏گر تیزبین، یک صنعت‏گر خلاق و نقاشی که سرمست از رنگ‏هاست، نشان می‏دهد. متأسفانه، آسیب دیدن این تصاویر کار را دشوار می‏کند، چون احتمالاً در هند تعمیر شده‏اند و به هماهنگی اولیه آن‏ها صدمه‏وارد شده‏است. از این‏لحاظ،آن‏هادیگر هم ردیف‏کارهای‏دیگر بهزادنیستندوحتی‏در بعضی مواقع، سندیت این تصاویر با شکوه به عنوان کارهای برجسته تیموریان در متون تاریخی باعث شک و اعتراض است.اگر آن‏ها عاری از صدمه باقی می‏ماندند، احتمالاً هیچ شبهه‏ای پدید نمی‏آمد.

ذکر همه جزییاتی که تصاویر ظفرنامه را با کارهای موثق بهزاد در قاهره و لندن مربوط می‏کنند، بی‏مورد است. ترکیبات فشرده، آن‏ها را به کتاب‏های خطی موزه‏ی لندن نزدیک‏تر می‏کند، اما راهی که به وسیله‏ی آن معماری و چهرها به یکدیگر مربوط شده‏اند، از برخی جهات یادآور نقاشی‏های بوستان است. چون تصاویر زیاد بزرگ نشده‏اند و زیاد واضح نیستند.

مسأله‏ی دیگر در مورد این نقاشی‏ها آن است که همانند سایر موارد، جایگاه‏ی آن‏ها در ترادف زمانی کارهای بهزاد، کماکان حل نشده باقی مانده است. اگر کسی با این فرض که مینیاتورهای گارت نمونه‏های غیر قابل بحث و بی چون و چرای کارهای بهزادند، کار خود را شروع کند، جدا کردن دیگر تصاویر که واقعا منسوب به استاد است ساده‏تر می‏شود. تعدادی از تیپ‏ها و انگاره‏ها که برای مدت زمانی طولانی از ابداع غنی بهزاد استفاده می‏کردند، در مکتب او دوباره ظاهر می‏شوند. اولین مواردی که حذف می‏شود تصاویر یک بوستان در سال 1478. م. است که واقع در مجموعه‏ی چستربتی است که در صفحه‏ی آخر، اطلاعات لازمی راجع به مینیاتورها را به ما می‏دهد که مینیاتورها توسط بهزاد جدا شده‏اند. اطلاع موثقی از تیپ‏ها، طراح یا ترکیب در دست نیست و تنها نکات مشترک با سبک او این اجازه را به ما می‏دهد که آن‏ها را به عنوان کار یک استاد هم عصر مکتب هرات بپذیریم.

حتی تصاویر امیر خسرو در همان مجموعه به عنوان کار بهزاد کم‏تر قابل پذیرش است، با وجود آن که حداقل بعضی تصاویر به او منسوب شده است. این کتاب خطی مربوط به سال 1485 است و بر طبق بعضی از روایات، بهزاد در آن زمان شاگردانی داشته که سبک او را دقیقا دنبال می‏کرده‏اند. در بین مینیاتورهای متعلق به این گروهِ مستقل، پرتره ازبک شیبانی(محمد) در مجموعه سکزیان موجود است که با نگاهی به مفهوم، هماهنگی و کیفیت اجرای آن، می‏توان حدس زد که این آثار کار خود بهزاد باشد. اما امضای بالادر طرف چپ «العبد بهزاد» در جای بسیار مشکوکی و به شکل تزیینی نوشته شده که انتساب آن به بهزاد را به مشکل مواجه می‏سازد، چرا که با تواضع بهزاد منافات دارد و حاکی از آن است که بعدا اضافه شده است. این نقاشی ممکن است بین سال 1507.م وقتی که محمد شیبانی هرات را فتح کرده و 1510.م زمانی که او مرده، کشیده شده باشد و این تاریخ با آن مواردی که گفته شد به، کارنامه‏ی بهزاد جایگاه ویژه‏ای می‏بخشد.

نوشته‏ی موجود بر روی پرتره مشهور سلطان حسین واقع در مجموعه کارتیر که ظاهرا به استاد منسوب شده بیشتر قابل اعتماد است، زیرا خطوط طراحی آن منسجم و شکل آن به پرتره بوستان بسیار نزدیک است. مینیاتوری از سلطان حسین در باغی مجلل در کتابخانه کاخ گلستان نشان می‏دهد که ترکیب و طراحی و رنگ، تماما کار خود بهزاد است و دستخط این است: «پرتره سلطان حسین میرزا، کار بهزاد» نوشته به طور واضح معرفی نشده و ممکن است علی‏رغم نبود نشانه‏ای از تواضع بهزاد در آن بتواند به او منسوب شود. اما بعضی دلایل، خلاف آن را ثابت می‏کند. برای مثال پاره‏ای از چهره‏ها مثل عود نواز و مردی که چیزی دست دارد و در صفحه‏ی سمت چپ واقع است، از صورت مینیاتورهای بهزاد حذف شده است. تقریبا همه‏ی چهره‏ها فاقد حالت و ریزه کاری هستند و برای مثال به نظر می‏رسد که تصویر، از صورت مینیاتوری، بهزاد حذف شده باشد. و گویی، شعاع خورشید که از میان ابرها بیرون آمده و در انتهای دورنما در سمت راست و قسمت بالا قرار دارد، کار خود بهزاد نباشد و به احتمال قوی محصول مکتبی است که به ترکیبات اصلی کارهای استاد باز می‏گردد.

یک مینیاتور تک صفحه‏ای ناتمام در مجموعه‏ی آقای «فیلیپ هوفر» که عینا تکرار نیمه‏ی چپ این صحنه می‏باشد و با جود این نمی‏تواند نسخه‏ی اصلی تلقی شود. در نگاه اول به نظر می‏رسد که یک طرح مقدماتی باشد که تنها نیمه پایینی آن تمام شده، اما برخی از جزییات بر این موضوع دلالت دارد که نقاشی تمام شده‏ای که در کتابخانه کاخ گلستان وجود دارد کار قدیمی‏تری است . بنابر این مردی که در طرف راست روی پرچین قرار دارد اگر بر روی یک عصا خم شده بود می‏توانست به عنوان یک طرح اولیه قرار گیرد اما عصا در نقاشی ناتمام هوفر وجود ندارد.

ایضا این احتمال بسیار کم است که بهزاد اقدام به تزیینی نقوش ارابسک موجود در سمت راست ، آن هم با تمامی جزییات کرده باشد. جزییات بنابر این طرح هوفر نمی‏تواند به عنوان سند قال اعتماد تلقی شود. در یکی از تصاویر موجود در گالری هنری فریر، شتری وجود دارد که همراه ساربانی است، این تصویر به علاوه‏ی دو کتیبه به بهزاد منسوب شده است، اما وقتی این کتیبه با دستخط دقیق ارایه شد، دیگر متقاعد کننده نیست که بگوییم بعدا اضافه شده است. تصمیم‏گیری در مورد مینیاتورهای کاخ گلستان که دو شتر در حال جنگ را نشان می‏دهد، بسیار مشکل است.

اگر قرار باشد که ما این نوشته را قبول داشته باشیم، می‏باید پذیرفت جزو کارهای بهزاد بعد از سن هفتاد سالگی است چرا که ممکن است استاد در سن پیری از سبک سال‏های اولیه‏اش کاملاً جدا شده باشد و چون از نظر رنگ با بقیه کارهایش متفاوت است و عبارت حاشیه نمی‏تواند اثبات شود پس نمی‏توانیم این موضوع را بپذیریم.

رنگ تصویر به مکتب مغول شباهت دارد و حالت اجرا کاملاً مطابق نسخه‏ی کپی شده «نان‏ها» در 1608 م است. طبق یادداشت‏های جهانگیر، شخص نمی‏داند که آیا هر دو در هند نقاشی شده‏اند و یا کار بهزاد است، و آیا چنین ترکیبی ابداع خود اوست؟ این مینیاتور، کوچک و از سه قسمت مرمت شده است.درموزه‏ی‏هنرهای‏ظریف «بوستون»درنیمه‏چپ یک مینیاتور و صفحه‏ای وجود دارد، این مینیاتور صحنه یک مراسم پذیرایی در باغ را نشان می‏دهد. در زیر میز پذیرایی، امضای «عمل بهزاد» (کار بهزاد) دیده می‏شود. این نوشته را نمی‏توان موثّق دانست اما همه‏ی جزییات و حتی طرح رنگ مینیاتور به سبک بهزاد خیلی نزدیک است و اگر کار خود او نباشد ممکن است کار کارگاه او باشد. یک صفحه از گالری هنر فریر عزیمت یک شاهزاده را در دریا نشان می‏هد. که آن نیز می‏باید مربوط به کار بهزاد باشد.

ترکیب این مینیاتور همانند مینیاتوری است که ورود اسکندر را با کشتی در یک معبد هندی در کتاب نظامی مورخ 1494 نشان می‏دهد. در این‏جا، طرح قدری ساده و تغییر یافته است و ترکیب ورود اسکندر در این کتاب همانند موارد دیگر به بهزاد باز می‏گردد. طرز کار حساس موضوع، ویژگی عالی چهره‏ها و دسته بندی ماهرانه آن‏ها و مهم‏تر از همه رنگ‏های هماهنگ همه نشان دهنده‏ی این حقیقت است که کار به استاد خیلی نزدیک است. یکی از تصاویر، یک مرد جوان در حال نقاشی نشان می‏دهد که در گالری فریر موجود است. این تابلو مسأله‏ای تازه را پیش می‏آورد، و آن این که گمان می‏رود که کپی از روی نقاشی (موزه ایزابلا استوارت گاردنر) بوستون باشد که منسوب به جنتیل بلینی است. علی‏رغم این که یکی از تصاویر به تصویر دیگری مربوط است اما تفاوت‏های زیادی بین آن‏ها وجود دارد، بنابراین نسخه ایرانی آن احتمالاً باید چیزی بالاتر از یک کپی باشد. مهم‏ترین اختلاف این تصاویر در خطوط محیطی آن‏ها است. زیرا در نقاشی به سبک ایتالیایی، چهره از نیمه پایین قطع شده، اما در شیوه‏ی ایرانی چهره کامل و سایه داراست، بنابراین، ترکیب، دارای وضع و حالتی است که تزیینی روشن و کاملاً تازه را دارد و از سویی دیگر، لباس از لحاظ برش و نقوش، متفاوت می‏نماید. ترکیب‏بندی در نقاشی ایتالیایی، همه جا نقوش ارابسک با طرح زربفت به کار گرفته شده، تا خیلی واضح باشد در حالی که در تصویر ایرانی محدود به اتصال شانه‏ها است. طرز رنگ کردن نیز متفاوت است و در نتیجه «کپیه‏گیر» یا به دلخواه، مدل را اصلاح کرده یا احتمالاً هرگز نقاشی را ندیده بلکه فقط طرح رنگ نشده‏ی آن را دیده و بر اساس برداشت شخصی خود چیزهایی را به آن اضافه کرده است که اگر این را باور داشته باشیم فقط از روی رنگ می‏توانیم بپذیریم که کار استاد بهزاد است.

لذا باید معلوم شود که آیا امضای «صوره العبد بهزاد» که معمولاً روی کارهایش وجود دارد، می‏تواند به عنوان ملاک موثق تلقی شود یا خیر؟ فرض کنیم که پرتره‏ی موجود در موزه‏ی گاردنر واقعا متعلق به بلینی است و دلیلی هم بر استناد این موضوع وجود ندارد که این مسأله باید در مدت اقامت موقتش در قسطنطنیه که در 85-1479.م بود، انجام شده باشد. بهزاد که در آن موقع 25 ساله بوده طبعا از روی کار هنرمند بزرگ خارجی که شهرتش مطمئنا «به هرات» رسیده، اقدام به خلق مینیاتور کرده است. به هر حال این تصویر باید مربوط به سال‏های بعد از کار کارگاهی‏اش باشد، زیرا همان چهره در صحنه‏ای بزرگ و در آلبومی متعلق به موزه‏ی آرمیتاژ دیده می‏شود و معلمی را که به وسیله‏ی شاگردانش احاطه شده، نمایش می‏دهد که مطمئنا سبک بهزاد است.

تعدادی از تصاویر دیگر که همه بدون امضای است، به بهزاد نسبت داده شده ولی این نسبت‏ها اکثرا توسط افراد گذشته عنوان شده است. اما امروزه فقط یکی از آن‏ها را می‏توان به عنوان کار خود بهزاد تلقی کرد و این، همان تصویری است که بر روی ابریشم ترسیم شده است. این تصویر، نمایی از یک صحنه است که یک زندانی صاحب مقام را نشان می‏دهد که اسلحه‏ای در دست دارد و بازوی چپش با یوغی که به سرش زنجیر شده است. با دیدن ظاهر رسای شخصیت، مایه عمیق رنگ‏ها، کیفیت‏های هنری اجرا، که همگی دال بر این نکته است که نقاشی متعلق به استاد بهزاد است و قدمت این نقاشی نمی‏تواند بیشتر از کپی پرتره بلینی باشد.

برای این که تصاویر جذاب موجود در نسخه‏ی لیلی و مجنون نظامی در موزه «آرمتیاژ» را به بهزاد منسوب کنیم دلایل موجهی وجود دارد، اما علی‏رغم تفسیر دقیق موضوعات که از هر لحاظ مبیّن روحیه بهزاد است، می‏باید دست دیگری در کار دخالت کرده باشد.

احتمالاً آن شخص «قاسم علی» بود، گرچه اطلاع اندکی درباره‏ی زندگی هنری بهزاد در هرات داریم با وجود این می‏توان گفت که او در آن زمان کارآیی زیادی داشته است، زیرا دلایل زیادی دردست است که او از سال 1480.م به بعد تأثیر زیادی در فرم بسیاری از ترکیبات و ساختارها داشته و در دربار «حسین بایقرا» از حمایت «میرعلی شیرنوایی» سیاستمدار و شاعر بهره‏مند بوده و مقام سرپرستی نقاشان را بر عهده داشته است گرچه فعالیت‏های او چند جانبه نبوده است و گرچه اکنون به دنبال تفحص در مورد مینیاتوری هستیم که امضای وی بر روی آن است ولی دیگر مینیاتورها با همان دستخط منسوب به اوست. این صفحات این حقیقت را روشن می‏کند که هنرمندش صاحب ابداع نبوده و کارش کاملاً متأثر از کار بهزاد است. او همان انگاره‏ها را با زحمت از روی کارهای بهزاد تکرار کرده، مثل تصویر نزاع با اژدها که نه تنها اسب سوار و جانور بلکه حتی صخره نیز تقریبا عین نظامی کوچک بهزاد است همینطور نقاشی‏های «قاسم علی» به نظر می‏رسد که تقلید می‏باشد.

افزون بر این او خودش دایما همان کار را تکرار می‏کند و هر جا ممکن باشد مدل‏ها را ساده و نیز تعداد عناصر و حرکت در چهره‏ها را که غالبا سست و ضعیف است، محدود می‏کند و تیپ‏ها را به همان درجه که بهزاد جدا می‏نماید از هم جدا نمی‏کند و بالاتر از همه در سایه‏پردازی صورت‏ها از استاد عقب می‏ماند. رنگ‏های استفاده شده روشن‏تر و یا به عبارتی کم مایه‏تر است اما علی‏رغم این‏ها خیلی خوش آیند و هماهنگ است و انکار نمی‏توان کرد که مینیاتورهای او جذابیت خاصی دارند. به غیر از نظامی موزه‏ی بریتانیا، او مسؤول چند تصویر از جمله میر علی شیر نوایی مورخ 1485.م در کتابخانه بودلین است یکی از آن تصاویر که امضاء هم دارد، مجلس صوفیان را در باغی بسیار زیبا نشان می‏دهد. سه تن از چهره‏ها دقیقا از مینیاتورهای بوستان بهزاد در قاهره کپی شده که دوتای آن لذا و پیش شده است. همه‏ی ریزه کاری‏ها یکسان است اما رنگ‏ها دگرگون شده است، لذا می‏توان نتیجه گرفت که مینیاتورهای کتاب خطی بعد از بوستان قاهره و بعد از سال 1490.م خلق شده است. ما، گاه می‏توانیم بگوییم که بهزاد، مقلد قاسم علی بوده اما واقعیت این است که قاسم علی، کارهایش را عینا با سبک و نیز ریزه‏کاری‏های مشابه بهزاد ارایه کرده است. مینیاتور دیگری وجود دارد که بسیار به کار بهزاد نزدیک است. یکی تصویر «شیخ عراقی» و دیگری تصویر «حضرت محمد و یارانش». تصویر دوم، زمینه‏ای بسیار ظریف دارد و رنگ آمیزی آن نیز به ویژه در رنگ لباس‏ها بسیار تند است و چهره‏ها متنوع هستند و این تصویر مستقیما با بوستان قاهره ارتباط دارد.

یک مینیاتور دو صفحه‏ای واقع در خمسه جامی در موزه‏ی گلستان تهران وجود دارد که مربوط به سال 1522.م است و حاوی عبارت «قاسم علی نقاش پرتره ساز» است. اما از آنجایی که چهره‏ها در لباس‏های گلدار و حالت‏های غیر معمول است به کارهای او شباهت چندانی ندارد. برای تأیید این مطلب که این تصویر به او منسوب است یا نه، باید فرض را بر این گذاشت که او در دوران کهولت، سبک خود را تغییر داده است ولی از طرفی این هم منطقی نیست.

دورنمایی... که باغی را در کنار جوی آب به همراه یک درخت شکوفه‏دار نشان می‏دهد ممکن است کار او باشد. احتمالاً همین بخش بوده که باعث شده کل کار به او منسوب شود، اما از جهات دیگر به نظر می‏رسد که این تصویر متعلق به مکتب تبریز و نیز جدیدتر باشد در حالی که سبک بهزاد ویژه و مخصوص و نیز بطور ثابت است. دورنمای مشابه دیگری نیز وجود دارد که در جلوی صحنه‏ی اندرونی و در کتاب خمسه‏ی امیر خسرو در مجموعه چستر بتی مورخ 1485.م است اما در این مورد باید گفت که به نظر می‏رسد کار مربوط به خود بهزاد باشد. دلایل دیگری داریم که او خالق پرتره‏ی بهزاد در کتابخانه‏ی دانشگاه استامبول باشد که اتفاقا نمی‏تواند قبل از رفتن بهزاد به تبریز نقاشی شده باشد. این تصویر صرف‏نظر از همه ریزه‏کاری‏ها و با طرز کار بدنه و ویژگی‏های مو البته به جز سر و با توجه به انتظار ما از نقاشی قاسم در زمان شهرت او بسیار با کار وی مطابقت دارد.

به غیر از قاسم علی، تعداد دیگری از شخصیت‏ها نیز وجود دارند که انتظار می‏رود از کار بهزاد تأثیر گرفته باشند اما در بین اسامی نقاشانی که در تاریخ نقاشی داریم، هویت آن‏ها را نمی‏بینیم و قادر به معرفی آن‏ها نیستم.

بعضی از شاگردان بهزاد، مثل شیخ زاده وقتی به تبریز رفت از کار وی پیروی شد و این امر می‏تواند در شکل‏گیری نقاشی صفویه دخیل باشد. در عین حال نباید فراموش کرد که هنرمندانی در هرات کار می‏کردند که علایق محافظه کارانه‏ی تیموریان را تداوم بخشیدند و از نیازهای تازه بریدند، تا حدی که در شروع قرن 16 [بر

اساس آنچه گفته شده [نقاشی‏هایی که در آنجا خلق می‏شده به پیروی از این سبک بوده و علی‏رغم تبعیت بی‏حد و حصر نسبت به سنت قدیمی، از کیفیت بالایی برخوردار بودند. به این ترتیب در قرن 16 مشخص شد که هرات دیگر نقش مهمی به عنوان مرکز نقاشی ندارد. بعد از حمله ازبک‏ها در سال 1535.م، وقتی که شهر کاملاً ویران شد، کسانی که سبک بهزاد را در خراسان دنبال می‏کردند، جملگی به بخارا رفتند.



نوشته شده توسط Lمهرداد 90/12/10:: 9:50 صبح     |     () نظر


چرم دوزی( آموزش کیف موبایل)


 






 

لوازم مورد نیاز:
 


1. چرم طبیعی
2. سوزن کوبلن بافی
3. نخ موم زده
4. سمبه
5. مشتی
6. تخته
7. چسب
8. کاتر
9. قیچی
10. خودکار نقره ای مخصوص چرم
11. طلق برای کیف پول
12. آستر برای کیف پول
13. آهن ربا برای کیف موبایل

مراحل کار:
 


1. ابتدا طرح مورد نظر را روی چرم توسط مداد بکشید( الگوی طرح مورد نظر را از قبل آماده کنید) سپس با قیچی و یا با کاتر دور تا دور طرح را کاملاً ببرید و از چرم جدا کنید)
2. دور تا دور چرم را چسب مخصوص چرم(8888) زده و کمی صبر کنید تا چسب خودش را بگیرد سپس قسمت های لبه را روی هم گذاشته و کمی صبر کنید تا کاملاً خشک شده و به هم بچسبد. هنگام چسباندن لبه ها دقت کنید که کاملاً روی هم قرار گرفته و قسمت اضافی نداشته باشد.
3. پس از خشک شدن کامل چسب از هر طرف نیم سانتی متر داخل شده و توسط سمبه، سمبه زنی کنید. فاصله ی هر سوراخ سمبه حدود 7 میلی متر باشد و همه ی دور تا دور کیف را کاملاً سمبه بزنید.
4. برای دوخت کیف سوزن کوبلن را داخل سوراخ هایی که توسط سمبه ایجاد کرده بودید برده و از سوراخ بعدی خارج کنید و نخ را دوبار پیچانده سوزن را از داخل آن عبور دهید.
5. دوخت را تا انتها به همین شکل ادامه دهید تا به نخ حلقه برسید دیگر پیچ نداده و به شکل ساده سوزن را عبور داده و در انتها نخ را کور کنید.
6. محل آهن ربا برای کیف را مشخص کرده و با خودکار نقره ای مخصوص چرم علامت گذاری کنید.
7. توسط کاتر محل علامت را کمی سوراخ کرده و سگک کیف را داخل آن بزنید و زبانه ها را از داخل چرم عبور دهید و از پشت کاملاً زبانه ها را ثابت کنید و زبانه ها را روی چرم بخوابانید.
8. محل قرارگیری آهن ربا را روی قسمت پایینی کیف مشخص کنید و کاملاً روی هم قرار دهید.


منبع:بانو، شماره 20

 



نوشته شده توسط Lمهرداد 90/12/9:: 5:11 عصر     |     () نظر

صنایع دستی و تمدن چندهزارساله ایران

تمدن چند هزار ساله ایران، میراث ماندگار بسیاری برای ما، مردم امروز این کشور کهن به یادگار گذاشته که مجموعه این میراث، هویت تاریخی و ملی ما را تشکیل می دهد. این میراث، مظاهر و جلوه های متنوع و متعددی دارد که هر یک از آنها به نحوی، گذشته درخشان و تمدن باستانی این مرز و بوم را بازگو می کند.یکی از این مظاهر که در شاخه های متنوعی خود نمایی می کند و بازگو کننده ی هویت و ذوق و هنر ایرانیان است،صنایع دستی است.
تاریخچه صنایع دستی
در حدود 8000 سال قبل که به عصر «نوسنگی» معروف است، مردمی در منطقه وسیعی در آسیای جنوب غربی زندگی می کردند که برای نخستین بار در گروههای کوچک جمع آمده، در یک مکان ساکن شدند و اولین دهکده ها را به وجود آوردند. آثار به دست آمده از دوران پارینه سنگی، میان سنگی و نوسنگی، گواه بر فعالیت انسان در ساخت ابزار و وسایل سنگی است. ابزارهایی چون تیغه های دندانه دار و به شکلهای مختلف هندسی در مکانهایی مانند بیستون و غارهای هوتو و کمربند به دست آمده است. انسانی که یاد گرفته بود با کاشتن دانه های خوراکی مقدار بیشتری از آن را به دست آورد، ناگزیر بود آن را در جایی ذخیره کند. او ظرفهایی را می خواست که در برابر گرما و رطوبت هوا مقاومت داشته باشد و غلات، در آن فاسد نشود. از این رو انسان دوران نوسنگی با الهام از همان شکلهای طبیعی و با آمیختن آب و خاک، اولین ظرفهای سفالی را ساخت.
در نتیجه کاوش های متعددی که صورت گرفته آثار و اشیاء بسیار زیادی غالبا فلزی ( مفرغ ) به دست امده که در کمال مهارت و استادی و با اشکال بسیار متنوع و بدیعی ساخته شده اند که همگی به عنوان پیشینه ای اثر گذار و تاریخی برای اشیاء و صنایع دستی دوره های بعدی ( غالبا از نظر شیوه ساخت مواد اولیه و نه از نظر محتوا و نقوش ) مورد استفاده قرار گرفته اند .
آثاری که در کاوش تپه زیویه به دست آمد حاصل کاوش هایی بود که در سال 1964 میلادی توسط دایسون و کرافورد صورت گرفت و اشیاء به دست آمده در کاوش های گورستان و قلعه زیویه تاریخ هزار? اول ق.م را بخود گرفت ، سال بعد هم دومین کاوش علمی صورت گرفت و آثار دور? دوم کاوش نیزمربوط به سد? ششم تا هفتم ق.م بود . قطعه ای از یک ظرف شکسته با دسته ای به شکل عقاب در کاوش های بعدی به دست آمد که از نمونه های زیبا و بسیار هنرمندان? این تمدن بشمار می آمد . این ظرف با گل لاجورد ساخته شده با ارتفاع 14 سانتی متر خود بخشی از یک ظرف بزرگ و بسیار قیمتی بوده که در مراسم آئینی استفاده می شده است. مشابه این گونه ظروف مخصوص بعدها از حسنلو 4 توسط دایسون به دست آمده بود . اما از جمله زیباترین و منحصرد به فرد ترین آثار زیویه تعدادی ریتون سفالین دراندازه ها و رنگ آمیزی های مختلف است که عموماً در داخل قبر قرار داشته اند ، این آثار توسط کارشناسان به سه دسته کلی تقسیم شده اند .
1- ریتون هایی به شکل سر حیوان و گردن به صورت یک جام با دهان? گشاده و لب? برگشته که با گل قرمز به شکل بسیار ظریف و زیبا ساخته شده ،‌سر حیوان که نوعی گوزن به نام سایگاه است از مشخصات هنر زیویه بشمار می رود ، سطح این ریتون ها به وسیل?‌ لعاب سبز و سبز تیره پوشانده شده است .
2- نوع دوم ریتون هایی به شکل پرندگان ( مرغابی ) است که دهانه بر پشت مرغابی و لوله به جای نوک مرغابی قرار دارد این ریتون ها با لعاب زمینه بنفش پوشیده شده و در قسمت های سینه و پربه شکل فلس ماهی از رنگ های بنفش روشن و تیره ،‌زرد ، قهوه ای و با خطوط به رنگ قهوه ای کرم روشن تزئین شده و دم حیوان نیز به رنگ سبز زیتونی رنگین شده است .
3- نوع سوم ریتون هایی که کاملا ً به شکل استوانه ( بدون خمیدگی ) هستند و در بالا دهان? پهن و در پائین و ته آن سر یک حیوان دیده می شود . حیوان در این نمونه مانند همای هخامنشی به جای گوش شاخ دارد و از رنگ های زیبا و دلپذیر برای نقاشی و تزئین آن استفاده شده است . از جمله سایر آثار و اشیاء بسیار متنوع از حیث نوع مواد و از حیث شکل و فرم و همینطور از نظر تزئینات فرمی یا تزئینات نقشی می توان نمونه های زیبایی از ظروف سفالی ، ظروف لعابی ، ریتون به شکل چکمه ، آلات و اشیاء زینتی و آرایشی طلایی ، پلاک ها و مهرهای زرّین، مجسمه های طلایی ، لوحه های سفالی و فلزی وآثار آهنی مفرغی و برنزی را می توان ذکر نمود که شاخص ترین آنها عبارتند از :
ظروف سفالی که غالباً در تدفین شاه و اشخاص سرشناس و به همراه آنها دفن شده اند از خمیر گل سفید و کرم با پخت کامل و استقامت خوب،‌ هستند که تماماً دارای نقوش اجرا شده با تکنیک های مختلف مانند نقش برجسته، نقش حک شده ، نقوش دکمه ای و شیاردار می باشند. اکثر این سفال ها با چرخ ساخته شده و فرم زیبا ظریف و منظم آنها همچنین هماهنگی که بین فرم و شکل اشیاء با تزئینات آنها وجود دارد،‌ به همراه تناسب بسیار بالایی که در آنها به کار رفته همگی حاکی از مهارت و چیره دستی خارق العاده سفالگران و صنعتگران این دوره تاریخی می باشد . در قسمت ظروف لعابدار در اندازه های کوچک و بزرگ ساخته شده و به صورت ظرف لعابدار رنگی یا ظرف لعابدار نقاشی شده که به طرز جالبی تزئین و منقوش شده اند به دست آمده، ‌در یک طرف تصویر دو گاو نر که در مقابل یک گل لوتوس زانو زده اند دیده می شود. برخی از سفالینه ها نیز به شکل ریتون چکمه و به صورت فرم ساده یا پیچیده هنری و بدون استفاده از فرم سر یا بدن حیوان و پرنده ساخته شده اند. مشابه این ظروف درتمدن های خوروین،‌ عمار، حسنلو و در هنر اورارتوئی دیده می شود. اشیاء وقطعات طلایی زیویه نیز جزو زیباترین آثار ما قبل تاریخ ایران محسوب می شوند. زینت آلات و اشیاء تزئینی شامل کمربند، گردنبند، حلقه، ‌وسایل زینتی زنانه ،‌پلاک و مهر ،‌مجسمه و ظروف طلایی را می توان نام برد که در زمر? همین آثار مکشوفه قرار دارند، ‌همینطور یک مجسمه طلایی بز کوهی با شاخ های بسیار بلند و پیچ خورده است که سر مجسمه به شکل عقاب است ، پلاک های طلایی زیویه در اندازه های مختلف وبا فرمهای متنوع هندسی به دست آمده اند و شامل نقوش خاصی مانند، شیر وگوزن، بز جدال شیر وانسان ودیعه گرفته شده از تمدنهای قبلی ایران وبین النهرین است. طوق هلالی با نقوشی از حیوان، شیر بالدار و انسان از دیگر موارد هستند. همینطور قلاب ها و پلاک های زیبای کمربند که به صورت ورقه یا حلقه و با نقوش ترکیبی حیوانی مانند سر دو شیر یا خطوط منحنی مثل دو ابرکه با هم برخورد نموده اند، بز کوهی ،گوزن و…. می باشند . انواعی از گردنبند به شکل طوق حلقه ای و هلالی از جنس طلا که در گوشه های آن حلقه نازکی از طلا قرار دارد و به وسیل? زنجیری که به آن وصل شده به گردن آویزان می شود ساخت این گردنبندها در کمال ظرافت و زیبایی تمام از هنرزیور سازی و جواهر سازی پر رونق این دوره تاریخی خبر می دهد. از جمله آثار کاملا ً اختصاصی این تمدن و درعین حال بسیار زیبا مجسمه هایی است که ازترکیب دو یا چند حیوان و پرنده ساخته شده و ترکیبات و تناسبات هم از حیث آمیزش حیوانات وهم از نظرابعاد اندام های مختلف که با مهارت با هم آمیخته شده اند همگی نشانه های نبوغ هنرایرانی زیویه هستند . تعدادی گردنبند یا پیش بند سینه که زنان و غالباً مردان از آن به عنوان علامتی تزئینی و علامت شناسایی و تشخیص طبقاتی یا فامیلی استفاده می کردند، جواهرسازان از آنها به نام اسفنکس های بالداری که روی سینه هایشان پیش بند دارند یاد می کنند که درهنرفنیقی و آشوری نیز وجود داشته است. از جمله دیگر اشیاء جالب و بسیار ارزشمند هنری وتاریخی دو قطعه طلایی است که یکی روکش دست زنانه و دیگری بازوبند مردانه طلایی می باشد . دست پوش یا روکش مذبور به وسیل? حلقه های باریک زنجیری ساخته شده و به صورت ورقه ای جمع شده است که محل چفت و بست آن روی مچ قرار دارد و روی آن پنج عدد انگشتری مزین به مروارید و زنجیرک های ظریف اضافه شده است. ( در حال حاضردوعدد انگشترها برروی آن قرار دارد).
قطع? زرّین دیگر که جزو نمونه های بسیار ارزشمند هنر جواهرگری و زرگری دستی محسوب می شود بازوبندی است که یک جفت شیرطلایی کوچک در قسمت میانی حلقه دست بند به صورت قرینه و روبه روی هم قرار دارند ،‌ در قسمت سردستبند شیرهای بزرگ تعبیه شده است . نمونه شیرهای این قطعه هنری را می توان در آثار دوره های بعدی ایران و همینطوردرآثارهمان دوره ، درتمدن های دیگر مانند هیتی و سوری مشاهده نمود، اما به هرحال مشخص نیست کدام یک از دیگری اقتباس کرده است . ازدیگرآثارجالب توجه زیویه که جایگاه ویژه ای بین آثار باستانی عهد باستان دارا می باشد یک بشقاب بزرگ ( یا سینی کوچک ) نقره ای است که حدود یک کیلو گرم وزن خالص آن است . این بشقاب که با لبه های برگشته به طرف داخل ساخته شده دارای شش ردیف نقوش برجسته حیوانی شامل حیوانات تخیلی به طورمثال سرعقاب وخرگوش وهمینطوریک گل بزرگ آفتاب گردان دروسط ظرف که تماماً با ظرافت و دقت بالایی برجسته کاری شده اند این ظرف جزوآثاربرجسته فلزکاری وقلمزنی ایران به شمار می رود ، همچنین نمونه های فلزی وسفالی بسیارزیبا وارزشمندی که بیان تمامی آنها بررسی و تجزیه تحلیل فرمی و تزئینی آنها از لحاظ هنری وتاریخی یا سبک شناسی مجال بیشتری می طلبد، ‌به طور مثال تعدادی ابزار، آلات، زین و یراق، زنگوله، رکاب وسایر وسایل اسب که غالباً با شیوه بسیار جالبی فرم دهی شده اند وهرکدام نقش وتزئینی درخورتأمل دارند.
به طور کلی برای جمع بندی آثار واشیاءمکشوفه در تپه زیویه بجزمواردی که ذکرشد می توان آنها را به صورت خلاصه بیان نمود :
1- لوحه ای ازجنس عاج فیل که تصویرآن دوپادشاه را از نیم رخ نشان می دهد
2- لوحه ای ازعاج که یک صحنه شکاررا نشان می دهد
3- مجسمه عاجی
4- شمایل حیوانات تخیلی و نمادین از جنس طلا
5- خنجرهای مفرغی و آهنی
6- پیکان و نوک تیر از جنس مفرغ و آهن
7- سپرو محافظ ( گارد بازو، ساعد ، شانه ،سینه ،ران ) فلزی از جنس آهن و مفرغ
8- مهره استوانه ای طلایی
9- غلاف طلایی خنجر
10- دسته طلایی خنجر
11- گرز بزرگ و کوچک تشریفاتی و تزئینی از جنس سنگ مرمر
12- لوله و مال بند نقره ای به شکل سراسب وسرگاو
13- ظروف و آبخوری سفالین
14- ریتون های چکمه ای ساده با شکل سرحیوان و به صورت استوانه از جنس سفال ساده و سفال لعاب دار
15- مجسم? کوچک انسان ازجنس چوب
16- مقادیر زیادی اشیاء وقطعات ظریف زینتی و آرایشی از جنس طلا، نقره ومفرغ به شکل : سنجاق ، سنجاق قفلی، گل سینه، وغیره
به طور کلی آثار واشیاء گنجین? زیویه که در مراحل مختلف کاوش به دست آمده دارای سبک و اسلوب خاصی از هنرها وصنایع دستی ایرانی است و محققین ساخت این آثار را به یک حرکت و جهش ماهرانه به سوی تکامل هنرایران می دانند وعلی رغم شباهت هایی که در بعضی ازموارد بین این آثار با هنرسایرتمدن ها مانند بین النهرین، هیتی،سکایی و اورارتوئی وجود دارد نیاز به گذشت زمان وبررسی بیشتراین آثار واشیاء قابل کشف درآینده دارد اما آنچه که مسلم است تأثیراجتناب ناپذیر وعمیق این آثاردر ساختارصنایع دوره های هخامنشی، اشکانی و ساسانی است.
در این میان بایداشاره نمود که صنایع دستی هر منطقه نشانگر سلایق، روحیات، ذوق، سابقه تاریخی، نوع نگاه به زندگی و خصوصیات جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی آن منطقه در طول تاریخ است. قالی، گلیم و دیگر بافته های سنتی ایرانی، قلمزنی و میناگری و شیشه گری و سفال و ... همه و همه روحیه شرقی ایرانیان را بازگو می کند. عاشق پیشگی و طبیعت گرایی و شادی، روحیه لطیف و موزون پراحساس ، فراز و فرودهای گاه و بیگاه اجتماعی، اعتقاد قلبی و ریشه دار مذهبی، پاکی و صفا و صمیمت درونی، انسان گرایی و میهمان نوازی و ... همه و همه ازنقش ها و شمایل صنایع سنتی و دستی ایران پیداست.
اگرچه مردم ایران در طی قرون متمادی، با حفظ زبان و سنت های باستانی و داستان های کهن - همه آنچه شاهنامه بزرگ فردوسی ستون خیمه اش بوده- نگذاشتند فرهنگ ها و قبایل بیگانه ، هویت کهن آنها را از بین ببرند اما بی انصافی است اگر نگوییم در طول همه این قرن ها، ساخته ها و بافته های دست ایرانیان که در هر گوشه خانه هایشان هم بود، سهمی در زنده ماندن این هویت و فرهنگ دارد و بیراه نیست اگر بگوییم که به مقابله با فرهنگ بیگانه هم برخاست و تمدن ایرانی را بر آنان تحمیل کرد.
صنایع دستی کشور ما چنان متنوع و با ارزش است که منطبق با هر روحیه و سلیقه و دکوراسیونی می توان وسایل تزئینی مختلفی یافت که شان، زیبایی و هماهنگی مناسبی با مجموعه داشته باشد. شاهد بر این واقعیت، استقبال توریست ها و غربیانی است که فرصت و امکان آشنایی و دیدار صنایع دستی ایران را پیدا می کنند!
هویت تاریخی و ملی ما مهمترین بخش هویت ماست و این واقعیت در دنیای امروز ،روز به روز ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد; این نکته را فراموش نکنیم که با توجه به شاخه های متعدد صنایدع دستی در ایران هرکدام از این قسمت ها تاریخچه ای دارند که بنای شکل گیری شان در درون آنها جای گرفته است.به طور مثال تاریخچه برخی از این شاخه را در زیر عنوان می کنیم.

? شیشه گری سنتی
این هنر، تاریخی چند هزار ساله دارد. به نقل از روایات تاریخی اصل شیشه گری در زمان حضرت سلیمان شکل گرفته است. در آن زمان برای ساخت کاخی دیوها به دستور حضرت سلیمان کوره های شیشه گری را برپا کرده اند و قسمت هایی از آن را با این هنر تزئین کرده اند. بعضی از روایات منبع انتقال این هنر به دنیا را یونان در و بعضی دیگر ایران دانسته اند. شیشه گری در ایران از نیشابور آغاز شد و بعد به ری انتقال یافت و حدود دو هزار سال است که در این شهر قدمت دارد. در دوره های بعد شیشه گری منسوخ شد و پس از آن در سده اخیر توسط ایتالیایی ها به ایران آورده شد. پیشرفت این رشته در 30سال اخیر در ایران غیرقابل باور است؛ چراکه از شیشه گری صنعتی هم پیشرفت بالاتری داشته است. شیشه گری سنتی موسوم به بلورسازی است که از ابتدا شامل احتیاجات عمومی جامعه بوده و افراد با ساخت آنها کسب درآمد می کرده اند. از 69سال پیش هنرمندان این رشته به فکر افتادند تا کارگاه زنده شیشه سازی را به نمایش بگذارند که اولین بار همان 69سال قبل در نمایشگاه بین المللی دایر و بعد از آن در نمایشگاه های تخصصی ارائه شده است.

?
حجاری و خراطی سنگ
اولین هنر بشر، تراش سنگ بوده است. قبل از اختراع خط و با شروع غارنشینی، انسان ها برای انتقام پیام و رساندن منظور خود شکل هایی روی سنگ حک می کردند و اینگونه با هم ارتباط برقرار می کردند. به مرور با اختراع خط تراش سنگ برای تهیه وسایل مورد احتیاج به کار گرفته شد. اوج هنر سنگ تراشی دوره رنسانس بود که در ایتالیا و یونان پیشرفت قابل توجهی داشت تا آنجا که در یونان افرادی مانند میکلانژ و لئوناردو سهم بسزایی در رشد این هنر ایفا کردند. خراطی سنگ با رشد تکنولوژی و ورود دستگاه های تراش پیشینه ای حدود 50سال را به خود اختصاص داده است.

?
طلاکوبی و فیروزه کوبی
فیروزه کوبی هنر نابود شده ای بود که ابتدا خاص خراسان بود. به طوری که فیروزه ها در نیشابور استخراج می شد و بعد در مشهد در کارگاه های مخصوص مورد تراش قرار می گرفت. در زمان های قدیم ظرف های مسی را با قلم زنی طلاکوبی می کردند و بعد یک لایه فیروزه را آغشته به چسب گیاهی مخصوص کرده و روی جاهای خالی گود شده قرار می دادند. آخرین فردی که در ایران به این هنر اشراف داشت 60سال پیش به علت اینکه فرزندانش تمایلی به فراگرفتن این پیشه نداشتند. به یکی از اقلیت های دینی این هنر را آموزش داد. بعد از آن، این تخصص در انحصار این مرد درآمده و او این هنر را به اصفهان منتقل می کند. آقای رضازاده یکی از هنرمندان پرتوان کشور برای بازگرداندن این هنر حدود پنج سال تحقیق انجام داد و بعد از تلاش فراوان توانست در زمینه تولید داخلی و صادرات، این پیشه به کار گیرد. هنر طلاکوبی به خراسان، سمرقند و افغانستان اختصاص دارد که در این میان تعداد انگشت شماری از استادان ایرانی در این زمینه فعالیت دارند. در ایران به این هنر کمتر پرداخته شده و بیشتر استادان این رشته اهل افغانستان هستند. طلاکوبی در دو سبک ایرانی و افغانی است که تفاوت میان این دو در تذهیب و مینیاتور به کار گرفته شده در طلاکوبی ایران است.

تعریف صنایع دستی

از صنایع دستی تعاریف متعددی ارائه شده است .صنایع دستی هم می تواند، حالت کارگاهی و هم حالت خانگی داشته باشد، همانند صنایع کوچک قابلیت استقرار در شهر و روستا را دارد، بدون نیاز به فن آوری پیشرفته، بیشتر متکی به تخصصهای بومی و سنتی است و قسمت اعظم مواد اولیه مصرفی آن در داخل کشور قابل تهیه می باشد. افزون بر این، صنایع دستی هر دو ویژگی مصرفی و هنری را داشته، برخوردار از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولید کننده نیز هست و در مجموع آن را یک «هنر- صنعت نامیده اند».
از مجموعه تعاریف صنایع دستی، به نظر می رسد تعریف زیر که توسط گروهی از کارشناسان سازمان صنایع دستی ایران ارائه گردیده، دقیق تر و جامع تر باشد:صنایع دستی به مجموعه ای از هنرها و صنایع اطلاق می شود که به طور عمده با استفاده از مواد اولیه ی بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به کمک دست و ابزار دستی محصولاتی ساخته می شود که در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل، وجه تمایز اصلی این گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای می باشد .با توجه به تعریف فوق و سایر تعاریفی که برای صنایع دستی ارائه شد، می توان ویژگی های زیر را نام برد .
1- انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، توسط دست و ابزار و وسایل دستی، برای تولید هر یک از فراورده های دستی مراحل متعددی طی می شود ولی انجام کلیه ی این مراحل به وسیله ی دست و ابزار و وسایل دستی الزامی نبوده و چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود، محصول تولید شده با توجه به مواردی که در تعریف ذکر شد، صنایع دستی محسوب می گردد.
2- حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید و شکل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امکان ایجاد تنوع و پیاده کردن طرح های مختلف در مرحله ی ساخت این گونه فرآورده ها.
3- تأمین قسمت عمده ی مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی.
4- داشتن بار فرهنگی (استفاده از طرح های اصیل، بومی و سنتی)
5- عدم همانندی و تشابه فراورده های تولیدی با یکدیگر.
6 - عدم نیاز به سرمایه گذاری زیاد در مقایسه با سایر رشته های صنعت.


جایگاه صنایع دستی در توسعه اقتصادی

1. سهولت ایجاد مراکز تولید؛
2. بی نیازی به سرمایه های کلان؛
3. اشتغال زا بودن این «هنر - صنعت»؛
4. وجود ارزش افزوده بالا؛
5. جنبه های کاربردی و تزئینی؛
6. داشتن زمینه ای مناسب برای جلب جهانگرد و صادرات؛

طبقه بندی صنایع دستی ایران
1. طراحی سنتی و نگارگری 6. هنرهای مرتبط با فلز 11. رودوزی ها و بافتنی ها
2. سفالگری و سرامیک سازی 7. هنرهای مرتبط با چوب 12. سنگ تراشی و حکاکی روی سنگ
3. بافته های داری 8. رنگرزی و چاپ سنتی 13. حصیر بافی
4. نساجی سنتی 9. صحافی و جلد سازی سنتی 14. فرآورده های پوست و چرم
5. شیشه گری 10. آثار لاکی و روغنی 15. سایر صنایع دستی


" فهرست رشته های صنایع دستی "
نساجی سنتی :

1- ابریشم بافی
2- احرامی بافی
3- ارمک بافی
4- پارچه های سنتی
1-4- باشلق
2 -4- کرباس بافی
3 -4- قناویز
4-4- فرت بافی
5 -4- شمد بافی
6-4- گزی بافی
7 -4- متقال بافی
8-4- چفیه بافی
9-4- جیم بافی
5- برک بافی
6- پتو بافی
7- ترمه بافی
8- جاجیم بافی
1-8- موج بافی
2-8- ماشته بافی
3-8- ساچیم بافی
9- چادر شب بافی
10- حوله بافی
11- دارائی بافی (ایکات)
12- زری بافی
13- سجاده بافی
14- سیاه چادر بافی
15- شال بافی
16- شعر بافی
17- شک بافی
18- عبا بافی
19- گلیچ
20- متکازین
21- مخمل بافی
22- نوار بافی (پن بافی ، مداخله بافی ، کارت بافی ،
خوس بافی، وریس بافی و نوار بافی علی آباد کتول )
* پرده بافی
* حمام سری
* چپری
* عریض بافی


چاپهای سنتی :

1- قلمکار ( چاپ مهری و نقاشی )
2- کلاقه ای یا باتیک ( چاپ مهری یا نقاشی و دندانی )

سفال ، سرامیک و کاشی سنتی
:


1- خرمهره سازی
2- سفال و سرامیک
3- کاشی مشبک
4- کاشی زرین فام
5- کاشی معرق
6- کاشی معقلی
7- کاشی مینایی
8- کاشی هفت رنگ
9- موزائیک کاشی
10- نقاشی روی سفال ( نقاشی روی لعاب ، نقاشی زیر لعاب )

صنایع دستی چرمی :


1- جلد سازی چرمی سنتی
2- سراجی سنتی
3- سوخت روی چرم
4- معرق چرم
5- نقاشی روی چرم
6- نقش اندازی ضربی روی چرم
* زین سازی

هنرهای دستی وابسته به معماری :

1- آهک بری ( ساروج بری )
2- گچبری
3- مقرنس کاری

صنایع دستی فلزی :
1- احجام فلزی سنتی
2- افزار فلزی (اسلحه سازی و ...)
3- جُنده کاری
4- چاقو سازی
5- چلنگری
6- حکاکی روی فلز بافته های داری و زیر اندازها :
1- پلاس بافی
2- زیلو بافی
3- قالی بافی (گل برجسته ، خرسک ،دورویه
نمکدان بافی و چنته )
1-3- گبه
4- انواع گلیم
1-4- گلیم (مسند ، دورو ،ساده)
2-4- گلیم گل برجسته
3-4- گلیم ورنی (سوزنی)
4-4- گلیم شیریکی پیچ
5-4- سفره کردی
6-4- مفرش
7-4- رند
* اجاق قراقی
* جل اسب
* خورجین بافی
* سرانداز بافی
* نمد مالی

پوشاک سنتی :

1- البسه محلی
2- بافتنی های سنتی (کلاه ، جوراب و ...)
3- برقع
4- پای پوشهای سنتی
1-4- آجیده دوزی، تخت کشی
2-4- گیوه چینی
3-4- رویه بافی گیوه
4-4- گیوه دوزی
5-4- گیوه بافی
6-4- چاروق دوزی
7-4- چموش دوزی
5- پوستین دوزی
6- چوقابافی (چوغابافی)
7- عروسک بافی
8- قلاب بافی
9- مجسمه های محلی (مومی )



7- دواتگری
8- زمودگری
9- زیور آلات سنتی
10- ضریح سازی
11- علامت سازی
12- قفل سازی
13- قلمزنی
14- کوفته گری (طلا کوبی روی فولاد و ... )
15- گرگور بافی
16- مسگری
17- مشبک فلز
18- ملیله سازی
19- مینای خانه بندی ( پنجره ای یا مشبک )
20- مینای مرصع
21- مینای نقاشی
22- ورشو سازی


صنایع دستی چوبی :

1- احجام چوبی سنتی (پیکر تراشی )
2- ارسی سازی
3- بامبو بافی
4- ترکه بافی (ارغوان بافی ، مروار بافی ، چم بافی )
5- چیق بافی
6- حصیر بافی (بوریا بافی، بادبزن بمپور )
7- خاتم کاری
8- خراطی
9- سازهای سنتی
10- سوخت روی چوب
11- قواره بری
12- کپو بافی
13- کنده کاری روی چوب
14- گره چینی
15- محرق چوب
16- مشبک کاری
17- معرق چوب
18- معرق منبت
19- منبت چوب
20- نازک کاری
21- نقاشی روی چوب


صنایع دستی دریائی :


1- صنایع دستی دریایی
2- نقاشی روی صدف

صنایع دستی سنگی :

1- احجام سنگی
2- تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی
3- حجاری سنتی (سنگتراشی )
4- حکاکی روی سنگ
5- خراطی سنگ
6- فیروزه کوبی
7- مرصع کاری
8- مشبک سنگ
9- معرق سنگ
10- موزائیک سنگ

صنایع دستی مستظرفه :

1- پاپیه ماشه
2- تذهیب
3- تشعیر
4- جلد سازی
5- صحافی سنتی
6- طراحی سنتی ( طراحی فرش و... )
7- قطاعی ( کاغذ و پارچه )
8- کاغذ سازی دستی
9- نقاشی سنتی دیواری
10- نقاشی سنتی روی استخوان
11- نقاشی قهوه خانه ای
12- نقاشی گل و مرغ
13- نقاشی لاکی
14- نگارگری ( نقاشی ایرانی ، مینیاتور )

رودوزیهای سنتی :

1- آجیده دوزی (لایه دوزی )
2- آئینه دوزی
3- بلیش دوزی (قزاق دوزی )
4- پته دوزی (سلسله دوزی )
5- پولک دوزی
6- پیله دوزی

آبگینه :

1- آئینه کاری
2- تراش شیشه
3- شیشه حرارت مستقیم
4- شیشه گری فوتی
5- معرق شیشه یا شیشه خانه بندی
6- نقاشی پشت شیشه
7- نقاشی روی شیشه
8- همجوشی شیشه

پیشه های سنتی وابسته به صنایع دستی :

1- ابریشم کشی
2- دباغی سنتی
3- رفو گری
4- رنگرزی گیاهی
5- گلابتون سازی
6- ملقمه فلز
7- نخ ریسی سنتی


7- تسمه دوزی .
8- تفرشی دوزی
9- چهل تکه دوزی (خاتمی دوزی ،لندره دوزی)
10- خوس دوزی .
11- دانه دوزی
12- ده یک دوزی (برجسته دوزی)
13- پریواردوزی
14- زرتشتی دوزی (گبردوزی )
15- زرک دوزی .
16- زغره دوزی .
17- ستاره دوزی .
18- سرافی دوزی.
19- سرمه دوزی .
20- سکمه دوزی (چشمه دوزی ،درویش دوزی ، ژوردوزی )
21- سکه دوزی (اشرفی دوزی)
22- سوزندوزی اصفهان (گلدوزی و گندمی دوزی )
23- سوزندوزی بلوچ
24- سوزندوزی سیستان (خامه دوزی ، سیاه دوزی و ابریشم دوزی)
25- سوزندوزی ترکمن (سیاه دوزی ترکمن )
26- شرابه دوزی (منگوله دوزی ،آویزه دوزی)
27- شمسه دوزی
28- صدف دوزی
29- قلابدوزی اصفهان
30- قلاب دوزی رشت
31 – قیطان دوزی (فتیله دوزی ،مغزی دوزی ، یراق دوزی )
32- کتیبه دوزی
33- کردی دوزی
34- کم دوزی (کمان دوزی ، کمه دوزی )
35- گلابتون دوزی (بادله دوزی )
36- لانه زنبور دوزی
37- مخمل دوزی
38- مرصع دوزی (سنگ دوزی)
39- مروارید دوزی
40- مضاعف دوزی
41- ملیله دوزی
42- ممقان دوزی
43- منجوق دوزی
44- نقده دوزی
45- نقش دوزی
46- نوار دوزی



نوشته شده توسط Lمهرداد 90/12/9:: 7:42 صبح     |     () نظر