اهمیت هنر نقاشی (مینیاتور)
علیهاالسلام در تمام مأخذهای شرقی از «بهزاد» به عنوان مهمترین نقاش ایرانی یاد شده است. اگرچه محققین اروپایی بعد از بررسیهای به عمل آمده، این امر را قبول کردهاند، اما اخیرا پارهای از محققان مدعی شدهاند که وی چندان برجسته نبوده و در حق او گزافهگویی شده است؛ هر چند به نظر نویسندگان، این ارزیابی نابجا است و او سر آمد هنرمندان هم ردیف خود و ـ واقعا ـ دارای نبوغ بوده است. بهزاد کسی بود که سعی کرد همهی ابتکارات متجدد عهد خود، به ویژه مکتب «هرات» را به ثمر برساند و زمینههای توسعهی آن را هموار نماید. نقاشیها با رقمهای معتبر به وسیلهی چنین سبک خاصی مشخص شده و جای تعجب است که چطور بعضی از آثاری که کمترین نشان و یا رابطهای با کار او ندارد به او منسوب شده است.
از طرف دیگر بسیار مشکل است که معین کنیم کدام یک از این مینیاتورها که رقم ندارند اما فقط به کار بهزاد نزدیک هستند، عملاً کار او بوده است. تفکیک بین کارهای او و آثاری که متعاقبا به او نسبت داده شده، نیاز به وقت زیادی دارد و با این وجود اگر کسی به دلیل شوق و ذوق و یا تعصب خود تنها آن نقاشیهایی را که رقمهای بیشبهه دارند به عنوان کار واقعی استاد قبول کند، دیگر نمیتواند ایدهی کافی از سهم هنری او بدست آورد. در تحلیل نهایی، استادی بزرگ، نقاشیهای رقمدار باید نقطهی مبدأ باشد، نه نقطهی مقصد. به این دلیل باید مشخص شود که آیا سایر آثار، حتی آثاری که رقم ندارد و از نظر سبک و کیفیت تشابه دارند، موثّق است یا خیر؟
در بوستان سعدی، موجود در کتابخانهی سلطنتی مصر در شهر قاهره (مورخ 1488.م) چهار مینیاتور با امضای بهزاد یافت شده و این خود بهترین گواه برای بررسی منتقدانهی بر روی آثار اوست. فرمول رقم در همهی موارد بدین گونه است: «عمل العبد بهزاد». در سه مورد طوری نامشخص است که شکی نمیماند که رقم متعلق به بهزاد است. چهارمین رقم به صورت تزیینی بعد از تاریخ 1489.م ثبت شده، سه صحنه از اندرونی دارای تزیینات مجلل و مفصلی است و در دو صحنه معماری نقش اهمیت بیشتری نسبت به چهرهها ایفا میکند. در صورتی که در سومین صحنه همآهنگی میان شخصیتها و زمینه موجود است. از بسیاری جهات، اجرا کاملاً مطابق رسوم مکتب هرات است. نه تنها معماری رنگی و شرح جزییات، بلکه قسمت نسبتا نامنظم چهرهها در صحنه به هیچ وجه ابداعی نیست. پیشرفت عمدهی ایران بعد از دوران مغول در طرز نقاشی به ویژه ترسیم پیکرههاست. با استفاده از رنگ آمیزی خاص، ویژگیهایی کاملاً مشهود در حالات و حرکات حاصل شده و نشان گر آن است که بهزاد، خود را از قواعد قراردادی کاملاً آزاد نگاه میدارد.
چهارمین صفحهی رقم زدهی داراشاه و ریتم اسبان، جلوهگری خاصی را از استاد نشان میدهد. زیرا او در این جا به عنوان نقاش دورنما ظاهر میشود و بدین گونه برای نخستین بار تواناییهای استثنایی خود را به معرض نمایش میگذارد. دورنما دیگر، صحنهای دل فریب، خوب و فاقد حرکت نیست. زیرا تمام عواملی که در صحنه جمع شدهاند به وسیلهی نقاش با ترکیبی هماهنگ نشان داده میشود؛ مرغزارها، تپهها، صخرهها و درختان رابطهی نزدیکی با اسبان دارند و اینها تا حدودی به استاد امکان میدهد که رنگآمیزی خود را با سایههای متعدد گستردهتر کند. در این جا صورتگر، در قالب مردی ظاهر میشود که هنر را در مسیر طبیعتگرایی به تصویر میکشد.
در صفحهی اول این کتاب خطی که مهمانی سلطان حسین را نشان میدهد (که متعلق به بهزاد میباشد) طرح معماری با جزییات آرایشی در تمام جهات با مینیاتورهای دیگر مطابقت دارد. دست خطها،پرداخت همان خطاط است و مهمتر این که چهرهها در محیط با هم هماهنگی دارند، به نحوی که در نوع و چشمانداز و همین طور در تنوع رنگآمیزی، چهرهها و لباسها قابل رؤیت هستند. همهی این نقطه نظرها موزون مینماید، بیشک توانایی او را اثبات میکند و رقم پاک شده در آخرین آرایش طوماری سمت راست، اجازهی حدس و گمان را به کسی نمیدهد. ما در زمینهی دورنما برای نخستین بار فرم دو بعدی درخت که جزء فرعی و دلخواه همهی کارهای مکتب بهزاد است را میتوانیم ببینیم.
کتاب خطی نظامی در موزهی بریتانیا (مورخ 1442.م) شامل چندین مینیاتور کوچک است که سه عدد آن دارای رقم «صاوره العبد بهزاد» به معنی نقاشی به وسیلهی بهزاد بنده، با دقت بین ستونهای اشعار قرار دارد و اعتبار آنها کاملاً مؤکد است. در جنگ بین تعدادی اسبسوار، جزییات آرایشی، دوباره نقش مهمی ایفا میکند که در حال حمله به اژدها در دورنمایی از صخرهای جذاب به تصویر کشیده شده است. مینیاتورهای بدون رقم در این کتاب خطی بیشک از آثار بهزاد هستند. در یکی از این نمونههای جالب، مجنون را در کعبه نشان میدهد که نمونهای از جلوهی تباین میان این اشخاص و معماری است و تنها تاریخ این مینیاتورها مشکوک مینماید زیرا وقتی متعلق به تاریخ 1442.م میباشد، یعنی سالی که خطاط نسخه برداری خود را به اتمام رسانده است، واضح است که تصاویر بعدها اجرا شده و از خیلی جهات در ارتباط با سنتهای تصویری تیموریان بوده است.
برای نمونه، تشابه مشهود میان شتر سوارانی که در حال جنگاند و صحنههایی که متعلق به کتابهای خطی قرن 15 است، بیننده قانع میشود که این نقاشیها مربوط به دوران جوانی بهزاد است. از طرفی دیگر سادگی و ناپختگی کار به نحو قابل توجهی و به نوعی ترکیب دایرهای که در تصویر بوستان سال 1489. م. یافت شده، این تصوّر را خنثی میکند. بنابراین، این نکته باید مد نظر باشد که او به طور اختیاری، برخی از ویژگیهای قبلی را پذیرفته است. چون کتاب خطی قدیمی را مصور نموده و این موضوع با کشف اخیر بر روی یکی از صفحات مینیاتور تاریخ 1493.م تأیید شده است.
یکی دیگر از نقاشیهایی که قطعا کار بهزاد است، ترکیب دایرهای و تزیینی پیکرههاست که دارای همان «صاوره العبد بهزاد» است. این نقاشی در مجموعهی کوچک، نمونهای است که شامل مهر سه امپراطور مغول میباشد و متعلق به «گیورکیان» شهر نیویورک میباشد. این نوع طرح (شمسه) دایره مانند و غیر متداول است. معمولاًتذهیب کنندگان، این اشکال گرد و دایرهای را با نقوش «ارابسک» تزیین میکردند؛ نظیر صحنهای پر احساس از یک پیر و جوان در کنار جوی آب با دورنمایی از کوهستان که دو نمونه از دستخطها مورخ 1524.م است. اما صفحهای که مینیاتور بهزاد در آن است، ممکن است مربوط به زمانی زودتر از آن بوده باشد. زیرا طرز کار، ماهرانه و استادانه است و شرح جزییات به طور کلی نشان میدهد که او از هر حیث در اوج قدرت خود بوده است . این نمیتواند سبک سن پیری وی باشد و اگر ما قرار است امضای «پیر غلام بهزاد» که به صورت کم رنگ و با قلممو بر روی مینیاتور موزهی «لوور» که عکس شاه طهماسب را در جوانی و بر روی درختی دارد، بپذیریم باید بگوییم که تصویر، گرچه از نظر فرم غیر متداول است، ولی ویژگی نوشته قابل اعتبار است.
این طرح که از هر لحاظ نشان دهندهی تمایلات جدید قرن 16 م بوده و از منظر طراحی، استادانه و جزییات آن بسیار وزین مینماید، اما در تعیین هویّت نمونههای دیگر کار او کم تر مورد توجه قرار میگیرد. یعنی براساس شواهد سن و سال شاهزاده باید تاریخ 1528.م باشد. یک فرم غیر متداول دیگر از رقم در طراحی است که مطابق اسناد، سلطان حسین را روی اسب نشان میدهد و رقم زده به نام «پرتره سلطان حسین میرزا بهزاد» که در زیر لباس اسب سوار مشهود است. تصویر دیگری که اسب سوار نوجوانی را همراه با شمشیری که حمایل دارد، نشان میدهد و میتوان رقم «الاحقر بهزاد» را در آن مشاهده کرد. ظرافت دستخط دلیل مبرهنی است بر انتساب آن به استادی معتبر، همچون بهزاد. از کارهای غیر متداول با ویژگیهای متفاوت که ارزش انتساب به استاد بهزاد را ندارد، عبارتست از: تصویر شخصی زشت و نسبتا خشن با گردن درازِ اغراقآمیز و نگاه خیره که در یک بوستان یافت شده. اگر این تصویر، واقعا «سلطان حسین میرزا» است باید خیلی جوانتر از پرتره بوستان قاهره باشد که امر محال است، اگر چه شباهت کمی بین آنها وجود دارد، اما تعیین هویت او قانع کننده نیست. در تمام نقاشیها، دو وجه مشترک میتوان یافت: اول کیفیت برتر در مفهوم و اجرا، دوم، رقم در محل نامشخص که همیشه با تواضع و فروتنی عجین است.
این وجه دوم در بعضی، مینیاتورهایی را در بر میگیرد و در «مجموعهی گلبانگیان»، یعنی همان کتاب خطی نظامی دقیقا ما میتوانیم مکتب بهزاد را ببینم، اما الزاما منسوب به خود استاد نیست. در تصویری دیگر، مفهوم آن بدون شک مرهون الهام بهزاد است و جزییات دیگر نظیر اسب در قسمت پایین و یا دو صنعتگر در بالا روی ساختمان که یکی سیه چرده است، دقیقا سبک کار او را تداعی میکند. اما برخی از چهرهها به ویژه آنهایی که به صورت نیمرخ هستند، سرهایشان، فرمهای جمجمهای دارند که در کار بهزاد معمول نیست و مناظر کوهستانی این کتاب بیشتر از آثار دیگر اوست. با این دلایل امضای«عمل العبد بهزاد» در حاشیه چپ بالا برای ادعای این که کار خود استاد بهزاد است، کافی نیست و وقتی میبینیم که مینیاتور دیگری در همان کتاب خطی، لیلی و مجنون را در بیابان با همین رقم نشان میدهد، اعتبار این رقم کم رنگتر میشود.
چون علیرغم روش بهزاد در دسته بندی و سبکهای مختلف به کار رفته است، ما باید در صحت فرمول رقم و محل نامشخص آن تردید داشته باشیم. صفحهای از کتاب خطی که رقم آن بیشتر به سبک استاد نزدیک است و جلوس شاهزاده را بر تخت و در باغی مقابل چادری مجلل با دو تن از ملازمان و دیگر بزرگان که پشت سر وی ایستادهاند نشان میدهد. این منظره که با پیکرهای بیشتر در ظفر نامهی سال 1467.م نوشته شده، برای «سلطان حسین بایقرا» دقیقا تکرار شده است که تیمور را به هنگام وارد شدن به مجلس در صفحه راست این تصویر دو صفحهای نشان میدهد و در مجموعه «گارت» است. بر روی فرشی دو تن نشستهاند که در نسخهی نظامی در قسمت پایین و سمت راست، ولی در مینیاتور مجموعهی گارت در قسمت بالاو سمت چپ واقع شدهاند.
دو امیر شکار تیمور که بر بازوی یکی از آنها میمونی است و مردی را با محاسن سفید میبینیم که به نظر میرسد بعد از شاه در مقام دوم قرار دارد. البته این امر قابل قبول است که بهزاد کار قبلیاش را تکرار کرده باشد و به احتمال قوی او ابتدا این ترکیب را به عنوان واحدی کامل، اما بعدا به عنوان نیمهی سمت راست مینیاتور دو صفحهای بکار برده باشد.
به نظر میرسد که دفعهی سومی هم در کار بوده است، اما این بار با تغییرات مهم و گستردهای، به ویژه جایگزینی غرفهای به جای چادر، در کار دیده میشود. در کتاب نظامی مورخ 1494.م واقع در موزهی بریتانیا، مینیاتورهای رقم نشدهای که به خود استاد باز میگردد، یافت میشود؛ تا آن جایی که مربوط به اجرای کار است، باید به عنوان کار آن مکتب تلقی شود. تصاویر ظفرنامه گارت رقم ندارد و استناد به آن تنها میتواند بر اساس یادداشت و نوشتهی جهانگیر امپراطور باشد. اما راهحلهای هوشمندانه مسایل (تابلوها) و میزان رنگهای غنی و باورنکردنی در این 6 مینیاتور دو صفحهای با شکوه که حاوی متنی نیست و واقعا اضافات بعدی بوده است که به کتاب خطی پیوسته و خود دلیل بر وجود شخصی مهم است. اعم از نقاشی هجوم به قلعه یا تماشاچیان هوای آزاد، یا تابلو، تلاش برای زنده ماندن «مقابله با مرگ» در کوهستان یا ساختمان یک مسجد، همه، وسیلهای است که استاد، خود را به عنوان یک نظارهگر تیزبین، یک صنعتگر خلاق و نقاشی که سرمست از رنگهاست، نشان میدهد. متأسفانه، آسیب دیدن این تصاویر کار را دشوار میکند، چون احتمالاً در هند تعمیر شدهاند و به هماهنگی اولیه آنها صدمهوارد شدهاست. از اینلحاظ،آنهادیگر هم ردیفکارهایدیگر بهزادنیستندوحتیدر بعضی مواقع، سندیت این تصاویر با شکوه به عنوان کارهای برجسته تیموریان در متون تاریخی باعث شک و اعتراض است.اگر آنها عاری از صدمه باقی میماندند، احتمالاً هیچ شبههای پدید نمیآمد.
ذکر همه جزییاتی که تصاویر ظفرنامه را با کارهای موثق بهزاد در قاهره و لندن مربوط میکنند، بیمورد است. ترکیبات فشرده، آنها را به کتابهای خطی موزهی لندن نزدیکتر میکند، اما راهی که به وسیلهی آن معماری و چهرها به یکدیگر مربوط شدهاند، از برخی جهات یادآور نقاشیهای بوستان است. چون تصاویر زیاد بزرگ نشدهاند و زیاد واضح نیستند.
مسألهی دیگر در مورد این نقاشیها آن است که همانند سایر موارد، جایگاهی آنها در ترادف زمانی کارهای بهزاد، کماکان حل نشده باقی مانده است. اگر کسی با این فرض که مینیاتورهای گارت نمونههای غیر قابل بحث و بی چون و چرای کارهای بهزادند، کار خود را شروع کند، جدا کردن دیگر تصاویر که واقعا منسوب به استاد است سادهتر میشود. تعدادی از تیپها و انگارهها که برای مدت زمانی طولانی از ابداع غنی بهزاد استفاده میکردند، در مکتب او دوباره ظاهر میشوند. اولین مواردی که حذف میشود تصاویر یک بوستان در سال 1478. م. است که واقع در مجموعهی چستربتی است که در صفحهی آخر، اطلاعات لازمی راجع به مینیاتورها را به ما میدهد که مینیاتورها توسط بهزاد جدا شدهاند. اطلاع موثقی از تیپها، طراح یا ترکیب در دست نیست و تنها نکات مشترک با سبک او این اجازه را به ما میدهد که آنها را به عنوان کار یک استاد هم عصر مکتب هرات بپذیریم.
حتی تصاویر امیر خسرو در همان مجموعه به عنوان کار بهزاد کمتر قابل پذیرش است، با وجود آن که حداقل بعضی تصاویر به او منسوب شده است. این کتاب خطی مربوط به سال 1485 است و بر طبق بعضی از روایات، بهزاد در آن زمان شاگردانی داشته که سبک او را دقیقا دنبال میکردهاند. در بین مینیاتورهای متعلق به این گروهِ مستقل، پرتره ازبک شیبانی(محمد) در مجموعه سکزیان موجود است که با نگاهی به مفهوم، هماهنگی و کیفیت اجرای آن، میتوان حدس زد که این آثار کار خود بهزاد باشد. اما امضای بالادر طرف چپ «العبد بهزاد» در جای بسیار مشکوکی و به شکل تزیینی نوشته شده که انتساب آن به بهزاد را به مشکل مواجه میسازد، چرا که با تواضع بهزاد منافات دارد و حاکی از آن است که بعدا اضافه شده است. این نقاشی ممکن است بین سال 1507.م وقتی که محمد شیبانی هرات را فتح کرده و 1510.م زمانی که او مرده، کشیده شده باشد و این تاریخ با آن مواردی که گفته شد به، کارنامهی بهزاد جایگاه ویژهای میبخشد.
نوشتهی موجود بر روی پرتره مشهور سلطان حسین واقع در مجموعه کارتیر که ظاهرا به استاد منسوب شده بیشتر قابل اعتماد است، زیرا خطوط طراحی آن منسجم و شکل آن به پرتره بوستان بسیار نزدیک است. مینیاتوری از سلطان حسین در باغی مجلل در کتابخانه کاخ گلستان نشان میدهد که ترکیب و طراحی و رنگ، تماما کار خود بهزاد است و دستخط این است: «پرتره سلطان حسین میرزا، کار بهزاد» نوشته به طور واضح معرفی نشده و ممکن است علیرغم نبود نشانهای از تواضع بهزاد در آن بتواند به او منسوب شود. اما بعضی دلایل، خلاف آن را ثابت میکند. برای مثال پارهای از چهرهها مثل عود نواز و مردی که چیزی دست دارد و در صفحهی سمت چپ واقع است، از صورت مینیاتورهای بهزاد حذف شده است. تقریبا همهی چهرهها فاقد حالت و ریزه کاری هستند و برای مثال به نظر میرسد که تصویر، از صورت مینیاتوری، بهزاد حذف شده باشد. و گویی، شعاع خورشید که از میان ابرها بیرون آمده و در انتهای دورنما در سمت راست و قسمت بالا قرار دارد، کار خود بهزاد نباشد و به احتمال قوی محصول مکتبی است که به ترکیبات اصلی کارهای استاد باز میگردد.
یک مینیاتور تک صفحهای ناتمام در مجموعهی آقای «فیلیپ هوفر» که عینا تکرار نیمهی چپ این صحنه میباشد و با جود این نمیتواند نسخهی اصلی تلقی شود. در نگاه اول به نظر میرسد که یک طرح مقدماتی باشد که تنها نیمه پایینی آن تمام شده، اما برخی از جزییات بر این موضوع دلالت دارد که نقاشی تمام شدهای که در کتابخانه کاخ گلستان وجود دارد کار قدیمیتری است . بنابر این مردی که در طرف راست روی پرچین قرار دارد اگر بر روی یک عصا خم شده بود میتوانست به عنوان یک طرح اولیه قرار گیرد اما عصا در نقاشی ناتمام هوفر وجود ندارد.
ایضا این احتمال بسیار کم است که بهزاد اقدام به تزیینی نقوش ارابسک موجود در سمت راست ، آن هم با تمامی جزییات کرده باشد. جزییات بنابر این طرح هوفر نمیتواند به عنوان سند قال اعتماد تلقی شود. در یکی از تصاویر موجود در گالری هنری فریر، شتری وجود دارد که همراه ساربانی است، این تصویر به علاوهی دو کتیبه به بهزاد منسوب شده است، اما وقتی این کتیبه با دستخط دقیق ارایه شد، دیگر متقاعد کننده نیست که بگوییم بعدا اضافه شده است. تصمیمگیری در مورد مینیاتورهای کاخ گلستان که دو شتر در حال جنگ را نشان میدهد، بسیار مشکل است.
اگر قرار باشد که ما این نوشته را قبول داشته باشیم، میباید پذیرفت جزو کارهای بهزاد بعد از سن هفتاد سالگی است چرا که ممکن است استاد در سن پیری از سبک سالهای اولیهاش کاملاً جدا شده باشد و چون از نظر رنگ با بقیه کارهایش متفاوت است و عبارت حاشیه نمیتواند اثبات شود پس نمیتوانیم این موضوع را بپذیریم.
رنگ تصویر به مکتب مغول شباهت دارد و حالت اجرا کاملاً مطابق نسخهی کپی شده «نانها» در 1608 م است. طبق یادداشتهای جهانگیر، شخص نمیداند که آیا هر دو در هند نقاشی شدهاند و یا کار بهزاد است، و آیا چنین ترکیبی ابداع خود اوست؟ این مینیاتور، کوچک و از سه قسمت مرمت شده است.درموزهیهنرهایظریف «بوستون»درنیمهچپ یک مینیاتور و صفحهای وجود دارد، این مینیاتور صحنه یک مراسم پذیرایی در باغ را نشان میدهد. در زیر میز پذیرایی، امضای «عمل بهزاد» (کار بهزاد) دیده میشود. این نوشته را نمیتوان موثّق دانست اما همهی جزییات و حتی طرح رنگ مینیاتور به سبک بهزاد خیلی نزدیک است و اگر کار خود او نباشد ممکن است کار کارگاه او باشد. یک صفحه از گالری هنر فریر عزیمت یک شاهزاده را در دریا نشان میهد. که آن نیز میباید مربوط به کار بهزاد باشد.
ترکیب این مینیاتور همانند مینیاتوری است که ورود اسکندر را با کشتی در یک معبد هندی در کتاب نظامی مورخ 1494 نشان میدهد. در اینجا، طرح قدری ساده و تغییر یافته است و ترکیب ورود اسکندر در این کتاب همانند موارد دیگر به بهزاد باز میگردد. طرز کار حساس موضوع، ویژگی عالی چهرهها و دسته بندی ماهرانه آنها و مهمتر از همه رنگهای هماهنگ همه نشان دهندهی این حقیقت است که کار به استاد خیلی نزدیک است. یکی از تصاویر، یک مرد جوان در حال نقاشی نشان میدهد که در گالری فریر موجود است. این تابلو مسألهای تازه را پیش میآورد، و آن این که گمان میرود که کپی از روی نقاشی (موزه ایزابلا استوارت گاردنر) بوستون باشد که منسوب به جنتیل بلینی است. علیرغم این که یکی از تصاویر به تصویر دیگری مربوط است اما تفاوتهای زیادی بین آنها وجود دارد، بنابراین نسخه ایرانی آن احتمالاً باید چیزی بالاتر از یک کپی باشد. مهمترین اختلاف این تصاویر در خطوط محیطی آنها است. زیرا در نقاشی به سبک ایتالیایی، چهره از نیمه پایین قطع شده، اما در شیوهی ایرانی چهره کامل و سایه داراست، بنابراین، ترکیب، دارای وضع و حالتی است که تزیینی روشن و کاملاً تازه را دارد و از سویی دیگر، لباس از لحاظ برش و نقوش، متفاوت مینماید. ترکیببندی در نقاشی ایتالیایی، همه جا نقوش ارابسک با طرح زربفت به کار گرفته شده، تا خیلی واضح باشد در حالی که در تصویر ایرانی محدود به اتصال شانهها است. طرز رنگ کردن نیز متفاوت است و در نتیجه «کپیهگیر» یا به دلخواه، مدل را اصلاح کرده یا احتمالاً هرگز نقاشی را ندیده بلکه فقط طرح رنگ نشدهی آن را دیده و بر اساس برداشت شخصی خود چیزهایی را به آن اضافه کرده است که اگر این را باور داشته باشیم فقط از روی رنگ میتوانیم بپذیریم که کار استاد بهزاد است.
لذا باید معلوم شود که آیا امضای «صوره العبد بهزاد» که معمولاً روی کارهایش وجود دارد، میتواند به عنوان ملاک موثق تلقی شود یا خیر؟ فرض کنیم که پرترهی موجود در موزهی گاردنر واقعا متعلق به بلینی است و دلیلی هم بر استناد این موضوع وجود ندارد که این مسأله باید در مدت اقامت موقتش در قسطنطنیه که در 85-1479.م بود، انجام شده باشد. بهزاد که در آن موقع 25 ساله بوده طبعا از روی کار هنرمند بزرگ خارجی که شهرتش مطمئنا «به هرات» رسیده، اقدام به خلق مینیاتور کرده است. به هر حال این تصویر باید مربوط به سالهای بعد از کار کارگاهیاش باشد، زیرا همان چهره در صحنهای بزرگ و در آلبومی متعلق به موزهی آرمیتاژ دیده میشود و معلمی را که به وسیلهی شاگردانش احاطه شده، نمایش میدهد که مطمئنا سبک بهزاد است.
تعدادی از تصاویر دیگر که همه بدون امضای است، به بهزاد نسبت داده شده ولی این نسبتها اکثرا توسط افراد گذشته عنوان شده است. اما امروزه فقط یکی از آنها را میتوان به عنوان کار خود بهزاد تلقی کرد و این، همان تصویری است که بر روی ابریشم ترسیم شده است. این تصویر، نمایی از یک صحنه است که یک زندانی صاحب مقام را نشان میدهد که اسلحهای در دست دارد و بازوی چپش با یوغی که به سرش زنجیر شده است. با دیدن ظاهر رسای شخصیت، مایه عمیق رنگها، کیفیتهای هنری اجرا، که همگی دال بر این نکته است که نقاشی متعلق به استاد بهزاد است و قدمت این نقاشی نمیتواند بیشتر از کپی پرتره بلینی باشد.
برای این که تصاویر جذاب موجود در نسخهی لیلی و مجنون نظامی در موزه «آرمتیاژ» را به بهزاد منسوب کنیم دلایل موجهی وجود دارد، اما علیرغم تفسیر دقیق موضوعات که از هر لحاظ مبیّن روحیه بهزاد است، میباید دست دیگری در کار دخالت کرده باشد.
احتمالاً آن شخص «قاسم علی» بود، گرچه اطلاع اندکی دربارهی زندگی هنری بهزاد در هرات داریم با وجود این میتوان گفت که او در آن زمان کارآیی زیادی داشته است، زیرا دلایل زیادی دردست است که او از سال 1480.م به بعد تأثیر زیادی در فرم بسیاری از ترکیبات و ساختارها داشته و در دربار «حسین بایقرا» از حمایت «میرعلی شیرنوایی» سیاستمدار و شاعر بهرهمند بوده و مقام سرپرستی نقاشان را بر عهده داشته است گرچه فعالیتهای او چند جانبه نبوده است و گرچه اکنون به دنبال تفحص در مورد مینیاتوری هستیم که امضای وی بر روی آن است ولی دیگر مینیاتورها با همان دستخط منسوب به اوست. این صفحات این حقیقت را روشن میکند که هنرمندش صاحب ابداع نبوده و کارش کاملاً متأثر از کار بهزاد است. او همان انگارهها را با زحمت از روی کارهای بهزاد تکرار کرده، مثل تصویر نزاع با اژدها که نه تنها اسب سوار و جانور بلکه حتی صخره نیز تقریبا عین نظامی کوچک بهزاد است همینطور نقاشیهای «قاسم علی» به نظر میرسد که تقلید میباشد.
افزون بر این او خودش دایما همان کار را تکرار میکند و هر جا ممکن باشد مدلها را ساده و نیز تعداد عناصر و حرکت در چهرهها را که غالبا سست و ضعیف است، محدود میکند و تیپها را به همان درجه که بهزاد جدا مینماید از هم جدا نمیکند و بالاتر از همه در سایهپردازی صورتها از استاد عقب میماند. رنگهای استفاده شده روشنتر و یا به عبارتی کم مایهتر است اما علیرغم اینها خیلی خوش آیند و هماهنگ است و انکار نمیتوان کرد که مینیاتورهای او جذابیت خاصی دارند. به غیر از نظامی موزهی بریتانیا، او مسؤول چند تصویر از جمله میر علی شیر نوایی مورخ 1485.م در کتابخانه بودلین است یکی از آن تصاویر که امضاء هم دارد، مجلس صوفیان را در باغی بسیار زیبا نشان میدهد. سه تن از چهرهها دقیقا از مینیاتورهای بوستان بهزاد در قاهره کپی شده که دوتای آن لذا و پیش شده است. همهی ریزه کاریها یکسان است اما رنگها دگرگون شده است، لذا میتوان نتیجه گرفت که مینیاتورهای کتاب خطی بعد از بوستان قاهره و بعد از سال 1490.م خلق شده است. ما، گاه میتوانیم بگوییم که بهزاد، مقلد قاسم علی بوده اما واقعیت این است که قاسم علی، کارهایش را عینا با سبک و نیز ریزهکاریهای مشابه بهزاد ارایه کرده است. مینیاتور دیگری وجود دارد که بسیار به کار بهزاد نزدیک است. یکی تصویر «شیخ عراقی» و دیگری تصویر «حضرت محمد و یارانش». تصویر دوم، زمینهای بسیار ظریف دارد و رنگ آمیزی آن نیز به ویژه در رنگ لباسها بسیار تند است و چهرهها متنوع هستند و این تصویر مستقیما با بوستان قاهره ارتباط دارد.
یک مینیاتور دو صفحهای واقع در خمسه جامی در موزهی گلستان تهران وجود دارد که مربوط به سال 1522.م است و حاوی عبارت «قاسم علی نقاش پرتره ساز» است. اما از آنجایی که چهرهها در لباسهای گلدار و حالتهای غیر معمول است به کارهای او شباهت چندانی ندارد. برای تأیید این مطلب که این تصویر به او منسوب است یا نه، باید فرض را بر این گذاشت که او در دوران کهولت، سبک خود را تغییر داده است ولی از طرفی این هم منطقی نیست.
دورنمایی... که باغی را در کنار جوی آب به همراه یک درخت شکوفهدار نشان میدهد ممکن است کار او باشد. احتمالاً همین بخش بوده که باعث شده کل کار به او منسوب شود، اما از جهات دیگر به نظر میرسد که این تصویر متعلق به مکتب تبریز و نیز جدیدتر باشد در حالی که سبک بهزاد ویژه و مخصوص و نیز بطور ثابت است. دورنمای مشابه دیگری نیز وجود دارد که در جلوی صحنهی اندرونی و در کتاب خمسهی امیر خسرو در مجموعه چستر بتی مورخ 1485.م است اما در این مورد باید گفت که به نظر میرسد کار مربوط به خود بهزاد باشد. دلایل دیگری داریم که او خالق پرترهی بهزاد در کتابخانهی دانشگاه استامبول باشد که اتفاقا نمیتواند قبل از رفتن بهزاد به تبریز نقاشی شده باشد. این تصویر صرفنظر از همه ریزهکاریها و با طرز کار بدنه و ویژگیهای مو البته به جز سر و با توجه به انتظار ما از نقاشی قاسم در زمان شهرت او بسیار با کار وی مطابقت دارد.
به غیر از قاسم علی، تعداد دیگری از شخصیتها نیز وجود دارند که انتظار میرود از کار بهزاد تأثیر گرفته باشند اما در بین اسامی نقاشانی که در تاریخ نقاشی داریم، هویت آنها را نمیبینیم و قادر به معرفی آنها نیستم.
بعضی از شاگردان بهزاد، مثل شیخ زاده وقتی به تبریز رفت از کار وی پیروی شد و این امر میتواند در شکلگیری نقاشی صفویه دخیل باشد. در عین حال نباید فراموش کرد که هنرمندانی در هرات کار میکردند که علایق محافظه کارانهی تیموریان را تداوم بخشیدند و از نیازهای تازه بریدند، تا حدی که در شروع قرن 16 [بر
اساس آنچه گفته شده [نقاشیهایی که در آنجا خلق میشده به پیروی از این سبک بوده و علیرغم تبعیت بیحد و حصر نسبت به سنت قدیمی، از کیفیت بالایی برخوردار بودند. به این ترتیب در قرن 16 مشخص شد که هرات دیگر نقش مهمی به عنوان مرکز نقاشی ندارد. بعد از حمله ازبکها در سال 1535.م، وقتی که شهر کاملاً ویران شد، کسانی که سبک بهزاد را در خراسان دنبال میکردند، جملگی به بخارا رفتند.
کلمات کلیدی: صنایع دستی هنر مینیاتور را در خود جای داده است
چرم دوزی( آموزش کیف موبایل)
لوازم مورد نیاز:
مراحل کار:
کلمات کلیدی: شرکت تعاونی قاب گستر لیان آموزش چرم را نمایش داد
صنایع دستی و تمدن چندهزارساله ایران
تمدن چند هزار ساله ایران، میراث ماندگار بسیاری برای ما، مردم امروز این کشور کهن به یادگار گذاشته که مجموعه این میراث، هویت تاریخی و ملی ما را تشکیل می دهد. این میراث، مظاهر و جلوه های متنوع و متعددی دارد که هر یک از آنها به نحوی، گذشته درخشان و تمدن باستانی این مرز و بوم را بازگو می کند.یکی از این مظاهر که در شاخه های متنوعی خود نمایی می کند و بازگو کننده ی هویت و ذوق و هنر ایرانیان است،صنایع دستی است.
تاریخچه صنایع دستی
در حدود 8000 سال قبل که به عصر «نوسنگی» معروف است، مردمی در منطقه وسیعی در آسیای جنوب غربی زندگی می کردند که برای نخستین بار در گروههای کوچک جمع آمده، در یک مکان ساکن شدند و اولین دهکده ها را به وجود آوردند. آثار به دست آمده از دوران پارینه سنگی، میان سنگی و نوسنگی، گواه بر فعالیت انسان در ساخت ابزار و وسایل سنگی است. ابزارهایی چون تیغه های دندانه دار و به شکلهای مختلف هندسی در مکانهایی مانند بیستون و غارهای هوتو و کمربند به دست آمده است. انسانی که یاد گرفته بود با کاشتن دانه های خوراکی مقدار بیشتری از آن را به دست آورد، ناگزیر بود آن را در جایی ذخیره کند. او ظرفهایی را می خواست که در برابر گرما و رطوبت هوا مقاومت داشته باشد و غلات، در آن فاسد نشود. از این رو انسان دوران نوسنگی با الهام از همان شکلهای طبیعی و با آمیختن آب و خاک، اولین ظرفهای سفالی را ساخت.
در نتیجه کاوش های متعددی که صورت گرفته آثار و اشیاء بسیار زیادی غالبا فلزی ( مفرغ ) به دست امده که در کمال مهارت و استادی و با اشکال بسیار متنوع و بدیعی ساخته شده اند که همگی به عنوان پیشینه ای اثر گذار و تاریخی برای اشیاء و صنایع دستی دوره های بعدی ( غالبا از نظر شیوه ساخت مواد اولیه و نه از نظر محتوا و نقوش ) مورد استفاده قرار گرفته اند .
آثاری که در کاوش تپه زیویه به دست آمد حاصل کاوش هایی بود که در سال 1964 میلادی توسط دایسون و کرافورد صورت گرفت و اشیاء به دست آمده در کاوش های گورستان و قلعه زیویه تاریخ هزار? اول ق.م را بخود گرفت ، سال بعد هم دومین کاوش علمی صورت گرفت و آثار دور? دوم کاوش نیزمربوط به سد? ششم تا هفتم ق.م بود . قطعه ای از یک ظرف شکسته با دسته ای به شکل عقاب در کاوش های بعدی به دست آمد که از نمونه های زیبا و بسیار هنرمندان? این تمدن بشمار می آمد . این ظرف با گل لاجورد ساخته شده با ارتفاع 14 سانتی متر خود بخشی از یک ظرف بزرگ و بسیار قیمتی بوده که در مراسم آئینی استفاده می شده است. مشابه این گونه ظروف مخصوص بعدها از حسنلو 4 توسط دایسون به دست آمده بود . اما از جمله زیباترین و منحصرد به فرد ترین آثار زیویه تعدادی ریتون سفالین دراندازه ها و رنگ آمیزی های مختلف است که عموماً در داخل قبر قرار داشته اند ، این آثار توسط کارشناسان به سه دسته کلی تقسیم شده اند .
1- ریتون هایی به شکل سر حیوان و گردن به صورت یک جام با دهان? گشاده و لب? برگشته که با گل قرمز به شکل بسیار ظریف و زیبا ساخته شده ،سر حیوان که نوعی گوزن به نام سایگاه است از مشخصات هنر زیویه بشمار می رود ، سطح این ریتون ها به وسیل? لعاب سبز و سبز تیره پوشانده شده است .
2- نوع دوم ریتون هایی به شکل پرندگان ( مرغابی ) است که دهانه بر پشت مرغابی و لوله به جای نوک مرغابی قرار دارد این ریتون ها با لعاب زمینه بنفش پوشیده شده و در قسمت های سینه و پربه شکل فلس ماهی از رنگ های بنفش روشن و تیره ،زرد ، قهوه ای و با خطوط به رنگ قهوه ای کرم روشن تزئین شده و دم حیوان نیز به رنگ سبز زیتونی رنگین شده است .
3- نوع سوم ریتون هایی که کاملا ً به شکل استوانه ( بدون خمیدگی ) هستند و در بالا دهان? پهن و در پائین و ته آن سر یک حیوان دیده می شود . حیوان در این نمونه مانند همای هخامنشی به جای گوش شاخ دارد و از رنگ های زیبا و دلپذیر برای نقاشی و تزئین آن استفاده شده است . از جمله سایر آثار و اشیاء بسیار متنوع از حیث نوع مواد و از حیث شکل و فرم و همینطور از نظر تزئینات فرمی یا تزئینات نقشی می توان نمونه های زیبایی از ظروف سفالی ، ظروف لعابی ، ریتون به شکل چکمه ، آلات و اشیاء زینتی و آرایشی طلایی ، پلاک ها و مهرهای زرّین، مجسمه های طلایی ، لوحه های سفالی و فلزی وآثار آهنی مفرغی و برنزی را می توان ذکر نمود که شاخص ترین آنها عبارتند از :
ظروف سفالی که غالباً در تدفین شاه و اشخاص سرشناس و به همراه آنها دفن شده اند از خمیر گل سفید و کرم با پخت کامل و استقامت خوب، هستند که تماماً دارای نقوش اجرا شده با تکنیک های مختلف مانند نقش برجسته، نقش حک شده ، نقوش دکمه ای و شیاردار می باشند. اکثر این سفال ها با چرخ ساخته شده و فرم زیبا ظریف و منظم آنها همچنین هماهنگی که بین فرم و شکل اشیاء با تزئینات آنها وجود دارد، به همراه تناسب بسیار بالایی که در آنها به کار رفته همگی حاکی از مهارت و چیره دستی خارق العاده سفالگران و صنعتگران این دوره تاریخی می باشد . در قسمت ظروف لعابدار در اندازه های کوچک و بزرگ ساخته شده و به صورت ظرف لعابدار رنگی یا ظرف لعابدار نقاشی شده که به طرز جالبی تزئین و منقوش شده اند به دست آمده، در یک طرف تصویر دو گاو نر که در مقابل یک گل لوتوس زانو زده اند دیده می شود. برخی از سفالینه ها نیز به شکل ریتون چکمه و به صورت فرم ساده یا پیچیده هنری و بدون استفاده از فرم سر یا بدن حیوان و پرنده ساخته شده اند. مشابه این ظروف درتمدن های خوروین، عمار، حسنلو و در هنر اورارتوئی دیده می شود. اشیاء وقطعات طلایی زیویه نیز جزو زیباترین آثار ما قبل تاریخ ایران محسوب می شوند. زینت آلات و اشیاء تزئینی شامل کمربند، گردنبند، حلقه، وسایل زینتی زنانه ،پلاک و مهر ،مجسمه و ظروف طلایی را می توان نام برد که در زمر? همین آثار مکشوفه قرار دارند، همینطور یک مجسمه طلایی بز کوهی با شاخ های بسیار بلند و پیچ خورده است که سر مجسمه به شکل عقاب است ، پلاک های طلایی زیویه در اندازه های مختلف وبا فرمهای متنوع هندسی به دست آمده اند و شامل نقوش خاصی مانند، شیر وگوزن، بز جدال شیر وانسان ودیعه گرفته شده از تمدنهای قبلی ایران وبین النهرین است. طوق هلالی با نقوشی از حیوان، شیر بالدار و انسان از دیگر موارد هستند. همینطور قلاب ها و پلاک های زیبای کمربند که به صورت ورقه یا حلقه و با نقوش ترکیبی حیوانی مانند سر دو شیر یا خطوط منحنی مثل دو ابرکه با هم برخورد نموده اند، بز کوهی ،گوزن و…. می باشند . انواعی از گردنبند به شکل طوق حلقه ای و هلالی از جنس طلا که در گوشه های آن حلقه نازکی از طلا قرار دارد و به وسیل? زنجیری که به آن وصل شده به گردن آویزان می شود ساخت این گردنبندها در کمال ظرافت و زیبایی تمام از هنرزیور سازی و جواهر سازی پر رونق این دوره تاریخی خبر می دهد. از جمله آثار کاملا ً اختصاصی این تمدن و درعین حال بسیار زیبا مجسمه هایی است که ازترکیب دو یا چند حیوان و پرنده ساخته شده و ترکیبات و تناسبات هم از حیث آمیزش حیوانات وهم از نظرابعاد اندام های مختلف که با مهارت با هم آمیخته شده اند همگی نشانه های نبوغ هنرایرانی زیویه هستند . تعدادی گردنبند یا پیش بند سینه که زنان و غالباً مردان از آن به عنوان علامتی تزئینی و علامت شناسایی و تشخیص طبقاتی یا فامیلی استفاده می کردند، جواهرسازان از آنها به نام اسفنکس های بالداری که روی سینه هایشان پیش بند دارند یاد می کنند که درهنرفنیقی و آشوری نیز وجود داشته است. از جمله دیگر اشیاء جالب و بسیار ارزشمند هنری وتاریخی دو قطعه طلایی است که یکی روکش دست زنانه و دیگری بازوبند مردانه طلایی می باشد . دست پوش یا روکش مذبور به وسیل? حلقه های باریک زنجیری ساخته شده و به صورت ورقه ای جمع شده است که محل چفت و بست آن روی مچ قرار دارد و روی آن پنج عدد انگشتری مزین به مروارید و زنجیرک های ظریف اضافه شده است. ( در حال حاضردوعدد انگشترها برروی آن قرار دارد).
قطع? زرّین دیگر که جزو نمونه های بسیار ارزشمند هنر جواهرگری و زرگری دستی محسوب می شود بازوبندی است که یک جفت شیرطلایی کوچک در قسمت میانی حلقه دست بند به صورت قرینه و روبه روی هم قرار دارند ، در قسمت سردستبند شیرهای بزرگ تعبیه شده است . نمونه شیرهای این قطعه هنری را می توان در آثار دوره های بعدی ایران و همینطوردرآثارهمان دوره ، درتمدن های دیگر مانند هیتی و سوری مشاهده نمود، اما به هرحال مشخص نیست کدام یک از دیگری اقتباس کرده است . ازدیگرآثارجالب توجه زیویه که جایگاه ویژه ای بین آثار باستانی عهد باستان دارا می باشد یک بشقاب بزرگ ( یا سینی کوچک ) نقره ای است که حدود یک کیلو گرم وزن خالص آن است . این بشقاب که با لبه های برگشته به طرف داخل ساخته شده دارای شش ردیف نقوش برجسته حیوانی شامل حیوانات تخیلی به طورمثال سرعقاب وخرگوش وهمینطوریک گل بزرگ آفتاب گردان دروسط ظرف که تماماً با ظرافت و دقت بالایی برجسته کاری شده اند این ظرف جزوآثاربرجسته فلزکاری وقلمزنی ایران به شمار می رود ، همچنین نمونه های فلزی وسفالی بسیارزیبا وارزشمندی که بیان تمامی آنها بررسی و تجزیه تحلیل فرمی و تزئینی آنها از لحاظ هنری وتاریخی یا سبک شناسی مجال بیشتری می طلبد، به طور مثال تعدادی ابزار، آلات، زین و یراق، زنگوله، رکاب وسایر وسایل اسب که غالباً با شیوه بسیار جالبی فرم دهی شده اند وهرکدام نقش وتزئینی درخورتأمل دارند.
به طور کلی برای جمع بندی آثار واشیاءمکشوفه در تپه زیویه بجزمواردی که ذکرشد می توان آنها را به صورت خلاصه بیان نمود :
1- لوحه ای ازجنس عاج فیل که تصویرآن دوپادشاه را از نیم رخ نشان می دهد
2- لوحه ای ازعاج که یک صحنه شکاررا نشان می دهد
3- مجسمه عاجی
4- شمایل حیوانات تخیلی و نمادین از جنس طلا
5- خنجرهای مفرغی و آهنی
6- پیکان و نوک تیر از جنس مفرغ و آهن
7- سپرو محافظ ( گارد بازو، ساعد ، شانه ،سینه ،ران ) فلزی از جنس آهن و مفرغ
8- مهره استوانه ای طلایی
9- غلاف طلایی خنجر
10- دسته طلایی خنجر
11- گرز بزرگ و کوچک تشریفاتی و تزئینی از جنس سنگ مرمر
12- لوله و مال بند نقره ای به شکل سراسب وسرگاو
13- ظروف و آبخوری سفالین
14- ریتون های چکمه ای ساده با شکل سرحیوان و به صورت استوانه از جنس سفال ساده و سفال لعاب دار
15- مجسم? کوچک انسان ازجنس چوب
16- مقادیر زیادی اشیاء وقطعات ظریف زینتی و آرایشی از جنس طلا، نقره ومفرغ به شکل : سنجاق ، سنجاق قفلی، گل سینه، وغیره
به طور کلی آثار واشیاء گنجین? زیویه که در مراحل مختلف کاوش به دست آمده دارای سبک و اسلوب خاصی از هنرها وصنایع دستی ایرانی است و محققین ساخت این آثار را به یک حرکت و جهش ماهرانه به سوی تکامل هنرایران می دانند وعلی رغم شباهت هایی که در بعضی ازموارد بین این آثار با هنرسایرتمدن ها مانند بین النهرین، هیتی،سکایی و اورارتوئی وجود دارد نیاز به گذشت زمان وبررسی بیشتراین آثار واشیاء قابل کشف درآینده دارد اما آنچه که مسلم است تأثیراجتناب ناپذیر وعمیق این آثاردر ساختارصنایع دوره های هخامنشی، اشکانی و ساسانی است.
در این میان بایداشاره نمود که صنایع دستی هر منطقه نشانگر سلایق، روحیات، ذوق، سابقه تاریخی، نوع نگاه به زندگی و خصوصیات جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی آن منطقه در طول تاریخ است. قالی، گلیم و دیگر بافته های سنتی ایرانی، قلمزنی و میناگری و شیشه گری و سفال و ... همه و همه روحیه شرقی ایرانیان را بازگو می کند. عاشق پیشگی و طبیعت گرایی و شادی، روحیه لطیف و موزون پراحساس ، فراز و فرودهای گاه و بیگاه اجتماعی، اعتقاد قلبی و ریشه دار مذهبی، پاکی و صفا و صمیمت درونی، انسان گرایی و میهمان نوازی و ... همه و همه ازنقش ها و شمایل صنایع سنتی و دستی ایران پیداست.
اگرچه مردم ایران در طی قرون متمادی، با حفظ زبان و سنت های باستانی و داستان های کهن - همه آنچه شاهنامه بزرگ فردوسی ستون خیمه اش بوده- نگذاشتند فرهنگ ها و قبایل بیگانه ، هویت کهن آنها را از بین ببرند اما بی انصافی است اگر نگوییم در طول همه این قرن ها، ساخته ها و بافته های دست ایرانیان که در هر گوشه خانه هایشان هم بود، سهمی در زنده ماندن این هویت و فرهنگ دارد و بیراه نیست اگر بگوییم که به مقابله با فرهنگ بیگانه هم برخاست و تمدن ایرانی را بر آنان تحمیل کرد.
صنایع دستی کشور ما چنان متنوع و با ارزش است که منطبق با هر روحیه و سلیقه و دکوراسیونی می توان وسایل تزئینی مختلفی یافت که شان، زیبایی و هماهنگی مناسبی با مجموعه داشته باشد. شاهد بر این واقعیت، استقبال توریست ها و غربیانی است که فرصت و امکان آشنایی و دیدار صنایع دستی ایران را پیدا می کنند!
هویت تاریخی و ملی ما مهمترین بخش هویت ماست و این واقعیت در دنیای امروز ،روز به روز ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد; این نکته را فراموش نکنیم که با توجه به شاخه های متعدد صنایدع دستی در ایران هرکدام از این قسمت ها تاریخچه ای دارند که بنای شکل گیری شان در درون آنها جای گرفته است.به طور مثال تاریخچه برخی از این شاخه را در زیر عنوان می کنیم.
? شیشه گری سنتی
این هنر، تاریخی چند هزار ساله دارد. به نقل از روایات تاریخی اصل شیشه گری در زمان حضرت سلیمان شکل گرفته است. در آن زمان برای ساخت کاخی دیوها به دستور حضرت سلیمان کوره های شیشه گری را برپا کرده اند و قسمت هایی از آن را با این هنر تزئین کرده اند. بعضی از روایات منبع انتقال این هنر به دنیا را یونان در و بعضی دیگر ایران دانسته اند. شیشه گری در ایران از نیشابور آغاز شد و بعد به ری انتقال یافت و حدود دو هزار سال است که در این شهر قدمت دارد. در دوره های بعد شیشه گری منسوخ شد و پس از آن در سده اخیر توسط ایتالیایی ها به ایران آورده شد. پیشرفت این رشته در 30سال اخیر در ایران غیرقابل باور است؛ چراکه از شیشه گری صنعتی هم پیشرفت بالاتری داشته است. شیشه گری سنتی موسوم به بلورسازی است که از ابتدا شامل احتیاجات عمومی جامعه بوده و افراد با ساخت آنها کسب درآمد می کرده اند. از 69سال پیش هنرمندان این رشته به فکر افتادند تا کارگاه زنده شیشه سازی را به نمایش بگذارند که اولین بار همان 69سال قبل در نمایشگاه بین المللی دایر و بعد از آن در نمایشگاه های تخصصی ارائه شده است.
? حجاری و خراطی سنگ
اولین هنر بشر، تراش سنگ بوده است. قبل از اختراع خط و با شروع غارنشینی، انسان ها برای انتقام پیام و رساندن منظور خود شکل هایی روی سنگ حک می کردند و اینگونه با هم ارتباط برقرار می کردند. به مرور با اختراع خط تراش سنگ برای تهیه وسایل مورد احتیاج به کار گرفته شد. اوج هنر سنگ تراشی دوره رنسانس بود که در ایتالیا و یونان پیشرفت قابل توجهی داشت تا آنجا که در یونان افرادی مانند میکلانژ و لئوناردو سهم بسزایی در رشد این هنر ایفا کردند. خراطی سنگ با رشد تکنولوژی و ورود دستگاه های تراش پیشینه ای حدود 50سال را به خود اختصاص داده است.
? طلاکوبی و فیروزه کوبی
فیروزه کوبی هنر نابود شده ای بود که ابتدا خاص خراسان بود. به طوری که فیروزه ها در نیشابور استخراج می شد و بعد در مشهد در کارگاه های مخصوص مورد تراش قرار می گرفت. در زمان های قدیم ظرف های مسی را با قلم زنی طلاکوبی می کردند و بعد یک لایه فیروزه را آغشته به چسب گیاهی مخصوص کرده و روی جاهای خالی گود شده قرار می دادند. آخرین فردی که در ایران به این هنر اشراف داشت 60سال پیش به علت اینکه فرزندانش تمایلی به فراگرفتن این پیشه نداشتند. به یکی از اقلیت های دینی این هنر را آموزش داد. بعد از آن، این تخصص در انحصار این مرد درآمده و او این هنر را به اصفهان منتقل می کند. آقای رضازاده یکی از هنرمندان پرتوان کشور برای بازگرداندن این هنر حدود پنج سال تحقیق انجام داد و بعد از تلاش فراوان توانست در زمینه تولید داخلی و صادرات، این پیشه به کار گیرد. هنر طلاکوبی به خراسان، سمرقند و افغانستان اختصاص دارد که در این میان تعداد انگشت شماری از استادان ایرانی در این زمینه فعالیت دارند. در ایران به این هنر کمتر پرداخته شده و بیشتر استادان این رشته اهل افغانستان هستند. طلاکوبی در دو سبک ایرانی و افغانی است که تفاوت میان این دو در تذهیب و مینیاتور به کار گرفته شده در طلاکوبی ایران است.
تعریف صنایع دستی
از صنایع دستی تعاریف متعددی ارائه شده است .صنایع دستی هم می تواند، حالت کارگاهی و هم حالت خانگی داشته باشد، همانند صنایع کوچک قابلیت استقرار در شهر و روستا را دارد، بدون نیاز به فن آوری پیشرفته، بیشتر متکی به تخصصهای بومی و سنتی است و قسمت اعظم مواد اولیه مصرفی آن در داخل کشور قابل تهیه می باشد. افزون بر این، صنایع دستی هر دو ویژگی مصرفی و هنری را داشته، برخوردار از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولید کننده نیز هست و در مجموع آن را یک «هنر- صنعت نامیده اند».
از مجموعه تعاریف صنایع دستی، به نظر می رسد تعریف زیر که توسط گروهی از کارشناسان سازمان صنایع دستی ایران ارائه گردیده، دقیق تر و جامع تر باشد:صنایع دستی به مجموعه ای از هنرها و صنایع اطلاق می شود که به طور عمده با استفاده از مواد اولیه ی بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به کمک دست و ابزار دستی محصولاتی ساخته می شود که در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل، وجه تمایز اصلی این گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای می باشد .با توجه به تعریف فوق و سایر تعاریفی که برای صنایع دستی ارائه شد، می توان ویژگی های زیر را نام برد .
1- انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، توسط دست و ابزار و وسایل دستی، برای تولید هر یک از فراورده های دستی مراحل متعددی طی می شود ولی انجام کلیه ی این مراحل به وسیله ی دست و ابزار و وسایل دستی الزامی نبوده و چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود، محصول تولید شده با توجه به مواردی که در تعریف ذکر شد، صنایع دستی محسوب می گردد.
2- حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید و شکل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امکان ایجاد تنوع و پیاده کردن طرح های مختلف در مرحله ی ساخت این گونه فرآورده ها.
3- تأمین قسمت عمده ی مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی.
4- داشتن بار فرهنگی (استفاده از طرح های اصیل، بومی و سنتی)
5- عدم همانندی و تشابه فراورده های تولیدی با یکدیگر.
6 - عدم نیاز به سرمایه گذاری زیاد در مقایسه با سایر رشته های صنعت.
جایگاه صنایع دستی در توسعه اقتصادی
1. سهولت ایجاد مراکز تولید؛
2. بی نیازی به سرمایه های کلان؛
3. اشتغال زا بودن این «هنر - صنعت»؛
4. وجود ارزش افزوده بالا؛
5. جنبه های کاربردی و تزئینی؛
6. داشتن زمینه ای مناسب برای جلب جهانگرد و صادرات؛
طبقه بندی صنایع دستی ایران
1. طراحی سنتی و نگارگری 6. هنرهای مرتبط با فلز 11. رودوزی ها و بافتنی ها
2. سفالگری و سرامیک سازی 7. هنرهای مرتبط با چوب 12. سنگ تراشی و حکاکی روی سنگ
3. بافته های داری 8. رنگرزی و چاپ سنتی 13. حصیر بافی
4. نساجی سنتی 9. صحافی و جلد سازی سنتی 14. فرآورده های پوست و چرم
5. شیشه گری 10. آثار لاکی و روغنی 15. سایر صنایع دستی
" فهرست رشته های صنایع دستی "
نساجی سنتی :
1- ابریشم بافی
2- احرامی بافی
3- ارمک بافی
4- پارچه های سنتی
1-4- باشلق
2 -4- کرباس بافی
3 -4- قناویز
4-4- فرت بافی
5 -4- شمد بافی
6-4- گزی بافی
7 -4- متقال بافی
8-4- چفیه بافی
9-4- جیم بافی
5- برک بافی
6- پتو بافی
7- ترمه بافی
8- جاجیم بافی
1-8- موج بافی
2-8- ماشته بافی
3-8- ساچیم بافی
9- چادر شب بافی
10- حوله بافی
11- دارائی بافی (ایکات)
12- زری بافی
13- سجاده بافی
14- سیاه چادر بافی
15- شال بافی
16- شعر بافی
17- شک بافی
18- عبا بافی
19- گلیچ
20- متکازین
21- مخمل بافی
22- نوار بافی (پن بافی ، مداخله بافی ، کارت بافی ،
خوس بافی، وریس بافی و نوار بافی علی آباد کتول )
* پرده بافی
* حمام سری
* چپری
* عریض بافی
چاپهای سنتی :
1- قلمکار ( چاپ مهری و نقاشی )
2- کلاقه ای یا باتیک ( چاپ مهری یا نقاشی و دندانی )
سفال ، سرامیک و کاشی سنتی :
1- خرمهره سازی
2- سفال و سرامیک
3- کاشی مشبک
4- کاشی زرین فام
5- کاشی معرق
6- کاشی معقلی
7- کاشی مینایی
8- کاشی هفت رنگ
9- موزائیک کاشی
10- نقاشی روی سفال ( نقاشی روی لعاب ، نقاشی زیر لعاب )
صنایع دستی چرمی :
1- جلد سازی چرمی سنتی
2- سراجی سنتی
3- سوخت روی چرم
4- معرق چرم
5- نقاشی روی چرم
6- نقش اندازی ضربی روی چرم
* زین سازی
هنرهای دستی وابسته به معماری :
1- آهک بری ( ساروج بری )
2- گچبری
3- مقرنس کاری
صنایع دستی فلزی :
1- احجام فلزی سنتی
2- افزار فلزی (اسلحه سازی و ...)
3- جُنده کاری
4- چاقو سازی
5- چلنگری
6- حکاکی روی فلز بافته های داری و زیر اندازها :
1- پلاس بافی
2- زیلو بافی
3- قالی بافی (گل برجسته ، خرسک ،دورویه
نمکدان بافی و چنته )
1-3- گبه
4- انواع گلیم
1-4- گلیم (مسند ، دورو ،ساده)
2-4- گلیم گل برجسته
3-4- گلیم ورنی (سوزنی)
4-4- گلیم شیریکی پیچ
5-4- سفره کردی
6-4- مفرش
7-4- رند
* اجاق قراقی
* جل اسب
* خورجین بافی
* سرانداز بافی
* نمد مالی
پوشاک سنتی :
1- البسه محلی
2- بافتنی های سنتی (کلاه ، جوراب و ...)
3- برقع
4- پای پوشهای سنتی
1-4- آجیده دوزی، تخت کشی
2-4- گیوه چینی
3-4- رویه بافی گیوه
4-4- گیوه دوزی
5-4- گیوه بافی
6-4- چاروق دوزی
7-4- چموش دوزی
5- پوستین دوزی
6- چوقابافی (چوغابافی)
7- عروسک بافی
8- قلاب بافی
9- مجسمه های محلی (مومی )
7- دواتگری
8- زمودگری
9- زیور آلات سنتی
10- ضریح سازی
11- علامت سازی
12- قفل سازی
13- قلمزنی
14- کوفته گری (طلا کوبی روی فولاد و ... )
15- گرگور بافی
16- مسگری
17- مشبک فلز
18- ملیله سازی
19- مینای خانه بندی ( پنجره ای یا مشبک )
20- مینای مرصع
21- مینای نقاشی
22- ورشو سازی
صنایع دستی چوبی :
1- احجام چوبی سنتی (پیکر تراشی )
2- ارسی سازی
3- بامبو بافی
4- ترکه بافی (ارغوان بافی ، مروار بافی ، چم بافی )
5- چیق بافی
6- حصیر بافی (بوریا بافی، بادبزن بمپور )
7- خاتم کاری
8- خراطی
9- سازهای سنتی
10- سوخت روی چوب
11- قواره بری
12- کپو بافی
13- کنده کاری روی چوب
14- گره چینی
15- محرق چوب
16- مشبک کاری
17- معرق چوب
18- معرق منبت
19- منبت چوب
20- نازک کاری
21- نقاشی روی چوب
صنایع دستی دریائی :
1- صنایع دستی دریایی
2- نقاشی روی صدف
صنایع دستی سنگی :
1- احجام سنگی
2- تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی
3- حجاری سنتی (سنگتراشی )
4- حکاکی روی سنگ
5- خراطی سنگ
6- فیروزه کوبی
7- مرصع کاری
8- مشبک سنگ
9- معرق سنگ
10- موزائیک سنگ
صنایع دستی مستظرفه :
1- پاپیه ماشه
2- تذهیب
3- تشعیر
4- جلد سازی
5- صحافی سنتی
6- طراحی سنتی ( طراحی فرش و... )
7- قطاعی ( کاغذ و پارچه )
8- کاغذ سازی دستی
9- نقاشی سنتی دیواری
10- نقاشی سنتی روی استخوان
11- نقاشی قهوه خانه ای
12- نقاشی گل و مرغ
13- نقاشی لاکی
14- نگارگری ( نقاشی ایرانی ، مینیاتور )
رودوزیهای سنتی :
1- آجیده دوزی (لایه دوزی )
2- آئینه دوزی
3- بلیش دوزی (قزاق دوزی )
4- پته دوزی (سلسله دوزی )
5- پولک دوزی
6- پیله دوزی
آبگینه :
1- آئینه کاری
2- تراش شیشه
3- شیشه حرارت مستقیم
4- شیشه گری فوتی
5- معرق شیشه یا شیشه خانه بندی
6- نقاشی پشت شیشه
7- نقاشی روی شیشه
8- همجوشی شیشه
پیشه های سنتی وابسته به صنایع دستی :
1- ابریشم کشی
2- دباغی سنتی
3- رفو گری
4- رنگرزی گیاهی
5- گلابتون سازی
6- ملقمه فلز
7- نخ ریسی سنتی
7- تسمه دوزی .
8- تفرشی دوزی
9- چهل تکه دوزی (خاتمی دوزی ،لندره دوزی)
10- خوس دوزی .
11- دانه دوزی
12- ده یک دوزی (برجسته دوزی)
13- پریواردوزی
14- زرتشتی دوزی (گبردوزی )
15- زرک دوزی .
16- زغره دوزی .
17- ستاره دوزی .
18- سرافی دوزی.
19- سرمه دوزی .
20- سکمه دوزی (چشمه دوزی ،درویش دوزی ، ژوردوزی )
21- سکه دوزی (اشرفی دوزی)
22- سوزندوزی اصفهان (گلدوزی و گندمی دوزی )
23- سوزندوزی بلوچ
24- سوزندوزی سیستان (خامه دوزی ، سیاه دوزی و ابریشم دوزی)
25- سوزندوزی ترکمن (سیاه دوزی ترکمن )
26- شرابه دوزی (منگوله دوزی ،آویزه دوزی)
27- شمسه دوزی
28- صدف دوزی
29- قلابدوزی اصفهان
30- قلاب دوزی رشت
31 – قیطان دوزی (فتیله دوزی ،مغزی دوزی ، یراق دوزی )
32- کتیبه دوزی
33- کردی دوزی
34- کم دوزی (کمان دوزی ، کمه دوزی )
35- گلابتون دوزی (بادله دوزی )
36- لانه زنبور دوزی
37- مخمل دوزی
38- مرصع دوزی (سنگ دوزی)
39- مروارید دوزی
40- مضاعف دوزی
41- ملیله دوزی
42- ممقان دوزی
43- منجوق دوزی
44- نقده دوزی
45- نقش دوزی
46- نوار دوزی